تداعی آزاد

ولع تغییر در بیان کرونا

يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۳ ق.ظ

چکیده

این تحقیق و نگارش با هدف بررسی ولع بشر برای تغییر و تخریب در خود و دیگری انجام شد. روش مطالعه حاضر از نوع تحلیلی- انتقادی و تداعی مفاهیم است. تغییر و تخریب در خود و دیگری از جمله مسائل اساسی بشر است که نتایج آن را می توان در دستکاری، تغییرات و کنترل ذهن و جامعه تا دستکاری های بیوژنتیک و زیست-محیطی دید. تغییر و تخریبی که سبقه تاریخی دارد و نوع معاصر آن را می توان از طریق سازمان های رسمی، عامدانه(مانند؛ سازمان های فراموسونری و تاویستوکی[2]) و  غیر رسمی و ناخودآگاه به شکل سمپتوم ناشی از ایده های واپس زده شده در بشر ملاحظه کرد. داده های تاریخی، زبان شناسی، اسطوره شناسی، دین پژوهی و کاوش های تحلیلی نشان می دهد که تخطی از دال پدر(پدر نمادین)، یک امر تاریخی است و نمونه آن را می توان در اسطوره کرونوس دید که پدر خود را کاستره و فرزندان خود را بلعید. این اسطوره و نمونه های مشابه، نشان از این دارد که اگر بشر از امر نمادینی که به امر واقع اشاره دارد تخطی کند و در برابر آن تسلیم نشود، گرفتار شخصیت هایی اسطوره ایی مانند کرونوس و بلاهایی مانند کرونا در درون و برون از خود خواهد شد. نمی توان با پیمان های خیالی، امر نمادین و امر واقع را دور زد و به دنبال ترمیم و درمان ظاهری آن بود. پراتیک اگر خود به شکل تروما در برابر خواست عمل نکند، منجر به کاستره شدن خواست ها و تسلیم در برابر امر واقع نخواهد شد، بنابراین برای تغییر واقعی به اشتیاق واقعی نیاز است.

کلید واژه ها: اسطوره کرونوس، کرونا ویروس، زبان شناسی، روانکاوی، میل، خواست

میل[3](desire) و ولع برای تغییر و تخریب به شکل کنونی و نمادین(symbolic)، از زمانی که کلام حکم جانشین(displacement) یک شی یا ابژه را پیدا می کند، تحول می یابد. به دنبال چنین تحولی، رقابت و احساس مالکیت به شکل نمادین آن (مانند؛ این برای من، این برای تو) شکل می گیرد. از لحاظ تحولی در دوره پیش نمادین(Pre-symbolic)، جنگ و جدل تا زمان ارضا نیاز(need) پایدار می ماند، در حالی که بشر با تجهیز به کلام، مبتلا به جنگ هایی بی پایان در درون و بیرون از خود می شود. حال سوال اساسی این است که کلام با خود چه دارد که نتایج این چنینی به بار می آورد؟ کلام خاصیت تولید میل دارد و خواست[4](demand) های فرعی و اضافی به بار می آورد که هیچ انطباقی با نیازهای اصلی او ندارد. پرسش دیگر این است که مگر می شود چیزی که تمنایی برای آن نباشد به وجود آید؟  اولین شکاف و فاصله بین نیاز و ارضای آن، از طریق کلام رخ می دهد. در این صورت کلام می تواند تولید میل کند تا جبرانی بر عدم ارضای نیازها باشد. تولید میل اضافی در واقع برای پر کردن جای خالی ایجاد شده رخ می دهد. از این رو کلام زمانی که به عنوان مبدل و پوشاندن امر واقع(real) تولید می شود، انحراف(pervert) در میل نیز رخ می دهد. بطوری که یافتن نیازها در دل چنین کلامی غیر ممکن خواهد بود. میل های تولید شده به وسیله کلام سر به فلک کشیده و مخاطرات آن به کرات دیگر نیز رسیده است. برای مثال اگر شعارها و پروژه هایی که با هدف زیبا سازی فضایی شهر انجام می شود را رمزگشایی(decode) کنیم، نه تنها در جهت زیبا سازی عمل نمی کند بلکه در جهت تولید ادراک های زیرآستانه ی(subliminal perception) عمل می کند که اساساً بر علیه زیبایی های راستین و درصدد پر کردن یک فضای تهی و سیری ناپذیریی از میل دیگری(Other) است. از آنجای که برای "خواست" ارضای در کار نیست اگر سوژه خواست خود را قربانی و کاستره نکند، در صدد خواهد بود که دیگری و طبیعت را قربانی خواست خود کند، چنین سوژه ایی کوه ها و طبیعت را تصرف و در آن آلات تفریحی به وجود می آورد و زندان می سازد تا فرافکنی های خود را در آن زندانی کند و در نهایت اینها هستند که بخش های انکار شده خود را دستکاری ژنتیکی و بستری میکنند. این نوع ولع برای تغییر و دستکاری حتی می تواند با نام های آموزش، تعلیم و درمان نیز رخ دهد. در چنین حالتی ایده اصلی واپس زده(repressed) می شود و تکانه ها و غرایز با یک زبان متفاوت که حتی می تواند از خود سوژه(subject) پنهان باشد، رخ می نماید، نمونه های معاصر آن را که بسیار پیچیده تر است می توان در علم دید، مانند دزدی هایی که به اسم علم انجام می شود و از خود سوژه و دیگری نیز پوشیده می ماند. بی دلیل نیست که در امور دینی نیز به نیت و حقیقت امور تاکید می شود مانند جایی که پیامبر اسلام از خدا می خواهد که حقیقت امور را به او نشان دهد[5]. حقیقت امور همان دال(signifier) هایی هستند که به امر واقع و شکاف موجود بین کلام و نیاز اشاره دارد. اگر این دال ها واپس زده شود، لازم است تا آن شکاف ها به وسیله مدلول(signified) های ثابت و انعطاف ناپذیر پر شود تا واقعیت آشکار نگردد. برای جلوگیری از این واپس زنی لازم است تا فرد این فضای تروماتیک و جای خالی را با قربانی کردن بخشی از ژویسانس(jouissance )[6] و خواست خودش، تحمل و معوق کند تا فضایی خالی و شکاف پیش آمده به کلام دربیاید. امری که در شرایط تروماتیک مانند کرونا ویروس(Coronaviruses) از طرف روانشناسان و سایر متخصصان نادیده گرفته می شود. کلام اگر در نقش دالی عمل کند که به امر واقع اشاره کند کمک کننده و اگر در جهت پوشاندن امر واقع و دور زدن آن عمل کند همانی است که در روانکاوی، نورتیک نام گذاری می شود و در دین با نام منافقین و مذبذبین شناخته می شود، این گروه در ظاهر و خیال(imaginary) به "دال پدر" وفادار هستند ولی با تحریف، تبدیل و جابه جا کردن نام ها، به جای قربانی کردن خواست های خود، دال پدر را قربانی می کنند. امری که نمونه آشکار و علنی آن را می توان در پرورت(pervert) هایی مانند اسطوره(myth) کرونوس[7] و نمونه پوشیده و پنهان آن را در نورتیک ها دید. یکی از سوتفاهمات اساسی در مورد اسطوره این است که آن را وهمی و مربوط به گذشته بدانیم، حال آنکه اسطوره از ساختار زبان جدایی ناپذیر و با تغییر شکل و بصورت مبدل در حال تکرار است. اسطوره به مانند طنز(witz)[8] و رویا ساختار غیر رسمی زبان است که اطلاعات سانسور شده و باقی مانده را انتقال می دهد. ساختار شکلی و کلی طنز بر این است که یک رخداد فارغ از محتوای عامدانه آن برای فرد خواستنی و لذت بخش است، به عبارت دیگر بیان طنز دعوت بر تعمق است. طنز بر یکپارچگی خیالی ساختار زبان که بر اساس میل دیگری تعریف شده است خدشه وارد می کند. بنابراین طنز با ساختار رسمی زبان همخوانی ندارد ولی روایت از واقعیتی دارد که از طریق ساختار عامدانه و رسمی زبان قابل بیان نیست. به عبارت دیگر طنز شامل اطلاعاتی است که ظاهراً بیهوده و کابردی برای سوژه ندارد ولی عمیق ترین و اصیل ترین اطلاعات را نیز شامل می شود. از این رو طنز و استعارات بسیار جدی تر از آنی هستند که می نمایند. ساختار رسمی زبان در دنیای مدرن برعکس تصور عمومی، فریب و سانسور بیشتری در خود دارد، بخاطر همین لازم و ضروری است که منفذی خارج از زبان رسمی باشد تا سانسور شده ها را بیان کند. از این لحاظ برای شناخت واقعی یک پدیده به اضافات و تولیدات غیر رسمی زبان نیاز است. بنابراین همان بروندادهای زبانی که با برچسب هایی مانند شوخی و طنز کنار گذاشته می شود، باید محور مطالعه قرار گیرد. در مورد کرونا نیز به مانند سایر پدیده ها لازم و ضروری است که طنزها و استعارات جدی گرفته شود. از آنجای که تروما و اتفاقات طبیعی ناشناخته و اصیل هستند نیاز به ساحتی از روان دارند که در آن کمترین مقدار سانسور باشد، به عبارت دیگر اگر بخواهیم پدیده ای مانند کرونا را بفهمیم باید ببینیم ساختار غیر رسمی زبان در مورد آن چه می گوید. برای مثال بخش بزرگی از طنزها نشان از این دارد که بر خلاف ابراز نگرانی ظاهری از بیماری کرونا  میل و کشش ناخودآگاه به آن وجود دارد، علاوه بر وجود چنین میل ناخودآگاهی، نفع ثانویه نیز بر آن وجود دارد مانند پس کشیدن از رفتارهایی رقابتی، حسادتی و رفتار های تکراری و عادتی که مبتنی بر میل دیگریست. گویا طنزهایی که در مورد کرونا ساخته شده است اطلاعات دقیق تر و درست تری از تحلیل های علمی متخصصان ارائه می دهد. از آنجایی که کرونا ناشناخته و دلالت های آن رمزگشایی نشده است نمی توان برای شناخت آن فقط به ساختار رسمی زبان اکتفا کرد، کرونا امری غریب(uncany)[9] است که برای شناخت آن لازم است از غرابت های خود زبان مانند اسطورها، رویاها و ساختار غیر رسمی زبان استفاده کرد. گویا کرونا هم به مانند کرونوس از دال پدر عبور می کند و فرزندان خود را می بلعد و پارت اسکزوئید-پارانوئید(schizoid-paranoid) افراد ظاهراً سالم را که صدها سال است آن را از خود دور ساخته است دوباره بالا می آورد. پارتی از وجود که واقعی تر از واقعیت است و باید باشد تا از تاخت و تاز خود و دیگری جلوگیری کند. خواست ظاهری بیماران و جامعه بصورت کلی بر این است که درمانگران و متخصصان را بار دیگر در جایگاه دانای کل قرار دهد ولی از آنجای که در درون این خواست تناقضی واقعی وجود دارد، ناکام کردن درمانگر یا مادر نمادین هدف واقعی و غایی این تقاضا است تا بلکه متخصصان مذکور فریب ظاهری آنها را نخورند تا آنها بتوانند از زندگی انگلی خارج شده و میل خود را دریابند، اگر درمانگر یا متخصص چنین فریبی را بخورد قطعاً شکست خواهد خورد و بیمار را سرگردان و روانه یک ابژه دیگر خواهد کرد، در حالی که در چنین شرایطی بهترین عمل، بی عملی و نپذیرفتن چنین جایگاهی است. بنابراین چنین واکنشی شاید طنز باشد ولی همانی است که سوژه برخلاف تقاضای ظاهری، واقعاً می خواهد. بنابراین هر چیزی که موضوع طنز قرار می گیرد نشان دهنده این است که میل و اشتیاقی به آن وجود دارد و ژویسانس عظیمی را آزاد می سازد. طنز داستان کرونا این است که شاید بشر خفته را از خواب عمیق و طولانی بیدار کند ولی اگر وحشت مرگ هم نتواست خواب او را بهم بریزد باید فهمید که برای او بیداری در کار نیست. در چنین حالتی باید کرونا را از دست او نجات داد. از دیگر طنزهای کرونا این است که برای فهمیدن بیانِ او باید با نظمی وارد شد که این بار او می گوید و می خواهد.

جمع بندی

خواست و میل از جمله تحولات ساختار زبان است که بصورت خودآگاه و ناخودآگاه بشر را از نیازهای اصلی خود دور ساخته است و از او چیزی ساخته است که نیست. در واقع بشر اگر آنی نباشد که هست، بر آن خواهد شد که آن بخشی از خود را که انکار و واپس زده است، به شکل های مختلف در درون خود کنترل و هر چیزی را که در بیرون از او، او را انعکاس می دهد، دستکاری و اگر اصلاح پذیر نبود به طریقی آن را از بین ببرد. بنابراین بشر اگر خواست و میل های انحرافی خود را کاستره(castration) نکند، زبان این کار را با به بردگی گرفتن او انجام خواهد داد. زبان در دل خود منفذ های غیر رسمی(مانند، طنزها، رویاها، پاراپراکسیس(parapraxis)، اسطورها،...) دارد که اگر بشر بخواهد با آنها می تواند به خود برگردد ولی اگر آنها را نادیده بگیرد نیاز به دستکاری و تخریب خود و دیگری دارد. خواست برعکس نیاز به دنبال ارضا نیست بلکه به دنبال ناکامی جایگاه دانای کل است، هدف غایی و نهایی "خواست" تمایزیافتگی و ایستادن بر میل های خود است، میلی که قربانی میل دیگری(Other)  شده است. بنابراین اگر درمانگر در جایگاه دانای کل قرار گیرد و به دنبال ارضای خواست های بیمار و جامعه قرار گیرد، بار دیگر شکستی دیگر را تجربه خواهد کرد و بیمار و جامعه را بر میلی دیگر افسون می کند که ارضای در بر ندارد. بهترین پراتیک نپذیرفتن جایگاه دانای کل است تا میل خود فرد بر اثر ترومای ایجاد شده شکوفا شود. در واقع “خواست” ظاهرأ در خواست کمک دارد ولی عمیقاً در پی پس زدن کمک است تا از آمیختگی با میل دیگری تمیز یابد و میل خود را در یابد، از این منظر کرونا و امثالهم با عواقب زبان شناختی خود نعمتی می تواند باشد که باعث شود تا بشر میل خود را در یابد و از سلطه میل دیگری خارج شود. چنین ترومای با لق کردن جایگاه مدلول ها می تواند یکپارچگی ظاهری و شکننده ارتباطات زبانی را فرو بریزد. بنابراین پراتیک واقعی نیاز به اشتیاق واقعی از سوی سوژه دارد تا بتواند چنین تروما و ناکامی را تحمل کند.

 

منابع

تمام متن مقاله به قلم و تداعی مفاهیم خود نویسنده به نگارش در آمده است، البته نویسنده بصورت کلی متاثر از متون روانکاوی، زبانشناسی، دینی و از نوشته های فروید، لکان، کانت، هگل، هایدگر، نیچه، مارکی دو ساد، فوکو، دریدا، کامو، دلوز، بدیو، میلر، ژیژک، بروس فینک و روانکاو ایرانی(میترا کدیور) بوده است و بصورت اختصاصی منابع زیر تاثیر بیشتری در مقاله حاضر داشته اند:

-  دو سوسور، فردینان (1392). دوره زبانشناسی عمومی. ترجمه کوروش صفوی. نشر هرمس.

- حبیب زاده، مهدی (1397). مترجم کتاب کودکی را می‌زنند، مجموعه مقالات زیگموند فروید.

- کلمن، جان (1393). کتاب تاویستوک، اشراف سیاه ترجمه عباس کسکنی، ناشر هلال.

 -ربیعی، مهدی(1399). نگاه خیره یِ کرونا. http://kelamekalam.blog.ir/

-ربیعی، مهدی؛ نوده یی، داود؛ ضرغامی، محمدحسین (1398). نشانِ علم و عالم: http://kelamekalam.blog.ir/

-ربیعی، مهدی؛ نوده یی، داود؛ ضرغامی، محمدحسین(1398). وهم فهم و فهم وهمhttp://kelamekalam.blog.ir/

-ضرغامی، محمدحسین؛ نوده یی، داود؛ ربیعی، مهدی(1398). عدلِ سمپتوم: http://kelamekalam.blog.ir/

-فروید، زیگموند (۱۹۳۳). سخنرانی‌های آشنایی با روانکاوی، سخنرانی ۳۴ توضیحات، کاربردها و راهکارها، {این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر میترا کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاس‌های عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است}. سایت انجمن فرویدی

-فروید، زیگموند(1910). مقاله روانکاوی وحشی ترجمه لیلی افتحی و تصحیح به‌وسیله دکتر میترا کدیور. سایت انجمن فرویدی.

-کدیور، میترا(1380). درسنامه طنز و رابطه آن با ناخودآگاه. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1380). درس‌نامه روانکاوی در انتانسیون و روانکاوی در اکستانسیون. سایت انجمن فرویدی.

-کدیور، میترا(1381). درس‌نامه درباره مقاله نارسیسم زیگموند فروید. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1381).  درسنامه روند Pass. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1381).  درسنامه سایکوآنالیز و Pass. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1381). درسنامه‌ پایان روانکاوی و عمل. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1388). مکتب لکان، روانکاوی در قرن بیست و یکم. انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. ۱۳۸۸.

-کدیور، میترا(1396). مکتب لکان: روانکاوی در قرن بیست و یکم. نشر اطلاعات.

-کدیور، میترا(1397). سخنرانی روانکاوی و دین. دانشگاه شهید بهشتی، سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1397). سخنرانی نقد فرهنگ جنسی در ایران. دانشگاه شهید بهشتی

-مجله تداعی(1397). مفهوم تروما در روانکاوی لکانی (با نگاهی به سریال وست‌ورلد). https://tadaei.com/

-نوده یی، داود؛ ضرغامی، محمد حسین؛ ربیعی، مهدی(1398). نسیانِ انسان: http://kelamekalam.blog.ir/

-نوده یی، داود؛ ضرغامی، محمدحسین؛ ربیعی، مهدی(1398). انحراف روانشناسی و تحریف روانکاوی: http://kelamekalam.blog.ir/

 

 

 

- Freud, Sigmund (1914). On Narcissism: An Introduction. Standard Ed.

- Lacan, Jacques (1992). The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60.

-Freud Sigmund (1914). Remembering, Repeating, and Working-Through. Standard Ed.

-Freud Sigmund (1925).  “Negatiom,” On Metapsychology: NEGATION Standard Ed. 19, 235-239

-Freud Sigmund, On Metapsychology in Volume XIV of The Complete Psychological Works of Sigmund Freud p. 173

-Freud Sigmund, The Psychopathology of Everyday Life in Volume VI of The Complete Psychological Works of Sigmund Freud p. 209-210

-Freud, Sigmund (1919). "Das Unheimliche". Archived from the original on July 14, 2011.

-Freud, Sigmund (1923).  Certain Neurotic Mechanisms in Jealousy, Paranoia, and Homosexuality. (Internat. Journ. Psycho-Analysis, vol. iv, April,.

-Freud, Sigmund (1937). Analysis Terminable and Interminable. Int. J. Psycho-Anal., 18:373- 405.

-Freud, Sigmund. (1991 [1915]) Introductory Lectures on Psychoanalysis. Penguin Books Ltd; New Ed edition, pp50–108

-Lacan, Jacques (2001). The Mirror Stage as Formative of the Function of the I", in Écrits: a selection, London, Routledge Classics; p. 5.

-Lacan, Jacques(1953-1954) The Seminar. Book I. Freud's Papers on Technique. Trans. John Forrester. New York: Nortion; Cambridge: Cambridge University Press, 1988. p. 215

 -Lacan, Jacques(1964).The Seminar. Book XI. The Four Fundamental Concepts of Psychoanalysis. Trans. Alan Sheridan. London: Hogarth Press and Institute of Psycho-Analysis, 1977. p. 103

-Lacan, Jacques .(1957-1956) "La relation d'objet" in Écrits.

 

The craving for change in Corona's expression

 

Abstract

This research and writing was done with the aim of examining human craving for change and destruction in oneself and Other. The current study method is analytical-critical and association of concepts. Change and destruction in oneself and others are among the fundamental human problems that can be seen in manipulating, changing and controlling the mind and society to biogenetic and environmental-environmental manipulations. The change and destruction that has a historical precedent and its contemporary form can be seen through formal, deliberate organizations (such as Freemasonry and Tavistoki organizations) and informally and unconsciously in the form of a symptom resulting from repressed ideas in human beings. Historical data, linguistics, mythology, theology, and analytical research show that castration of the father's signfier (symbolic father) is a historical fact, and can be seen in the myth of Cronus, who castrated his father and swallowed his children. This myth and similar examples show that if man violates the symbolic order that refers to the real order and don't give up on it, he will be caught up in mythical characters such as Cronus and disasters such as Cronus inside and out. One cannot bypass the symbolic and the real with imaginary stipulate and seek to restore and cure its appearance. Practical if they do not act in the form of trauma against the demand, It will not lead to the castration of demands and surrender to the cause. So real change requires real enthusiasm.

Keywords: Cronus)Kronos( myth, Coronavirus, linguistics, psychoanalysis, desire, demand

 

[2] . برای مطالعه در مورد تاویستوکی ها به کتاب اشراف سیاه جان کلمن رجوع شود

[3] . میل: درخواست و تمنایی است که با ظهور کلام تحول می یابد تا جای خالی عدم ارضا نیازها را جبران کند، میل زاده کلام است و می تواند کامل در جهت میل دیگری(Other) عمل کند(برداشت و استنباط از توضیحات روانکاوی فروید-لکان).

[4] . خواست: در ظاهر یک درخواست و خواستن است ولی در ناخودآگاه به دنبال شکست دادن جایگاه ارضاست، هدف باطنی خواست استقلال و جدا شدن از ابژه اصلی است( استنباط از توضیحات لکان در مورد خواست)؛ امری که در فضای درمان نیز رخ می دهد و اگر درمانگر فریب و افسون خواست های درمانجو گردد بدون شک با شکست مواجه خواهد شد، چرا که خواست تا جایی ادامه می یابد تا باعث شکست جایگاه دانای کل بگردد.

[5] . در بیان رسول گرامی و بیان بعضی از ائمه علیهم السلام با کمی تفاوت چنین آمده است: «اَلَلَّهُمَّ اَرِنِی الْاَشْیَاءَ کَمَا هِیَ؛ خداوندا! امور را آن گونه که هست، به من نشان بده.» [۱]امام سجاد علیه السلام. دریکی دعاها: اللهم‌ ارنی‌ الاشیاء کما هی‌، ثم‌ ارنی‌ الحق‌ حقاً و ارزقنی‌ اتباعه‌ و ارنی‌ الباطل‌ باطلا و ارزقنی‌ اجتنابه‌ . خدایا چیزها را همانگونه‌ که‌ هستند، به‌ من‌ بنما. پس‌ حقیقت‌ را نشانم‌ بده‌ و آنگاه‌ (توفیق‌) پیروی‌ از آن‌ و باطل‌ را بر من‌ بنما و سپس‌ دوری‌ از آن‌ رانصیبم‌ کن(بحارالانوار).

[6] . تفاوت آشکاری است بین احساس لذت در سطح « من » که آگاهانه است و آنچه ناخودآگاه را خرسند می کند. آنچه سوژه را در سطح ناخودآگاه خرسند می کند به احتمال زیاد با احساس ناخوشایند بودن در سطح « من » همراه است. با این تعریف شکاف بین خودآگاه و ناخودآگاه بارزتر می شود. درد و رنجی را که نوروتیک ها حس می کنند با این ترتیب لذتی است در سطح ناخودآگاهشان. فروید در تبصره ای که چند سال بعد به این کتاب اضافه می کند متذکر می شود که خوشایند و ناخوشایند بودن در هر صورت احساسهای خود آگاه بوده و در ارتباط با « من » هستند و در نتیجه واژه هایی نامناسب برای ناخودآگاه محسوب می شوند. لکان با استناد به همین مطلب مقوله ی ژوئی سانس را به عنوان یکی از عمده ترین مقولات روانکاوی مطرح می کند(نقل از دکتر میترا کدیور).

[7] . کرونوسبه یونانی: Κρόνος و به انگلیسی: Cronus در اسطوره‌های یونان رهبر تیتان‌های نسل اول و کوچکترین در میان آن‌ها بود. او پس از سرنگونی پدرش(ارونوس) بر عالم فرمانروایی ‌کرد. اورانوس و گایا یعنی مادر و پدر کورونوس پیش‌بینی کردند که خود کورونوس هم توسط فرزندش سرنگون می‌شود. اما کورونوس برای اینکه پیش‌بینی والدینش به حقیقت نپیوندد هر کدام از بچه‌های خود را هنگام تولد می‌بلعید. فروید در کتاب توتم و تابود، در این مورد از پدر کشی و از بین بردن دال پدر اشاره و تحلیل داشته است.

[8] . witz معادل آلمانی طنز است که در زبان فارسی به اشتباه به شوخی ترجمه می شود.

[9] . برای مطالعه بیشتر به مقاله آلمانی امر غریب(Das Unheimliche) فروید رجوع شود

  • مهدی ربیعی