حیات نامعلوم
شنبه, ۲۷ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۲۵ ب.ظ
سوژهی آزاد با خیالی آرام در رعبی از آیندهای نامعلوم واقع شده است، با اینکه جای نگارنده در او خالی است و یادزدودگی او از بابت فقدان تکیهگاه است ولی تجزیه او برای شروع و پایان مداوم است. همانا او در رویا ابژهی رها شده را بازیابد تا ز شراب دیار تهی سیراباش کند. گمگشتگان رها از خدایگان در تجزیهی ساختار زمان بندگاناند، از این رو “یادآوری” یک بازگشت خفتبار به ساختار بندگی است.