تداعی آزاد

درس‌گفتار روان-شناسی-بالینی: جلسه سوم

دوشنبه, ۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۶:۵۴ ق.ظ

سوال: درمان دوقطبی چگونه است؟
پاسخ: علائم دوقطبی هم می‌تواند در ساختار نوروتیک و هم در ساختار سایکوتیک بروز و ظهور یابد که معمولا ساختار این افراد سایکوتیک است.
نوروتیک‌ها به همان تکیه‌گاه اکثر افراد (بر اساس منطق همگانی) تکیه دارند و به همان «نام پدر» تکیه می‌کنند اما سایکوتیک‌ها چنین تکیه‌گاهی ندارند و به جای آن به منطق ما بین خودشان/مادرشان تکیه دارند. پدر در نوروتیک رابطه مادر/کودک را قطع می‌کند و در چنین حالتی است که فانتزی و رویا شروع به کار می‌کند تا این فاصله را پوشش دهد؛ در واقع نوروتیک به لحاظ تنی از دیگری جدا می‌شود ولی به‌طور ذهنی همیشه در دیگری است و به آن نیاز دارد. به همین دلیل مشخصه بارز نوروتیک‌ها فضولی/تجاوز است ولی سایکوتیک‌ها اصلا احساس نیاز به رفتن درون دیگران نمی‌کنند چرا که از مادر جدا نشده‌اند که بر چنین چیزی اصرار داشته باشند. یک سایکوتیک به تکیه‌گاهی که می‌سازد تکیه دارد، همان تکیه‌گاهی که در یک سایکوتیک‌آشکار، تبدیل به هذیان ها و توهم‌ها می‌شود و کارکرد فاصله‌گیری از دیگری را دارد. یک سایکوتیک به کیفیت همجنس گرایش دارد و از کیفیت متفاوت فاصله می‌گیرد هرچند چنین کیفیتی برای یک نوروتیک همیشه نامتعارف است! آنها از چشم و نگاه فراری هستند یا زمانی که خیره می‌شوند یک نوروتیک را محو خود می‌کنند، به بیان دیگر نگاه آنها ساختار دیگری را فرو می‌ریزد. به همین دلیل در درمان این افراد، اگر درمانگر بر نام پدر استوار باشد با نگاه سایکوتیک دچار اضطراب شدید می‌شود.
از این رو در روند درمان فرد دوقطبی ابتدا لازم است از ساختار زیربنایی آنها آگاه شویم. ظهور دوقطبی در سطح هیجان قابل مشاهده است ولی هیجان راوی ناقص او است و لازم است که انگیزه‌ها (رانه‌ها) کشف شوند تا هیجانات مخفی نمادین گردند و به کلام درآیند، به بیان دیگر اگر دوقطبی یک هیجان (شادی یا غم) را به حرف دربیاورد، به نقطه مابین ساختار نوروتیک و سایکوتیک می‌رسد، تکیه‌گاهی جدید برای ارتباط مابین دو ساختار. نوسان در هیجانات و عواطف متناقض در دوقطبی‌ها همان تناقضات نهانی نوروتیک‌هاست که هیچگاه آشکار نمی‌گردند، از این رو ارتباط بین سایکوتیک و نوروتیک اگر به واقع رخ دهد واقعی‌ترین ارتباط ممکن خواهد بود.
سوال: دلیل ناموفق بودن درمان سایکوتیک‌ها چیست؟
پاسخ: تسلط نوروتیک‌ها به درمان است و تا زمانی که چنین نگاهی وجود داشته باشد نگاه یک سایکوتیک غیر قابل تحمل است و درمان با شکست مواجه خواهد شد.
برای ارتباط با یک فرد اوتیستیک لازم است تا زمانی که اجازه برقرای ارتباط را بدهد منتظر بمانیم، به بیان دیگر اوتیستیک در ابتدا فضولی/تجاوز ما را درمان می‌کند! سپس ما در یک نقطه مابِینی به ارتباط مشترک نزدیک می‌شویم!
مراحل ارتباط با یک فرد اوتیستیک از شیء به حس و از حس به نماد طی می‌شود تا درمانگر اصلاح گردد و فرد اویتستیک به درمانگر اعتماد کند و ارتباط نمادین صورت گیرد. یک اوتیستیک ممکن است درمانگر را ماه‌ها در ساحت یک شیء منتظر نگه دارد تا نیم نگاهی حسی به او داشته باشد و بعد از چنین ارتباط حسی‌ای ممکن است ماه‌ها منتظر باشد تا ارزش یک فحاشی یا حتی یک بازی نمادین را پیدا کند. به بیان دیگر یک سایکوتیک تحول نوروتیک و پرش او را به سخره می‌گیرد و اگر درمانگر تحمل داشته باشد تحولش اصلاح می‌گردد.
برای فهم هیجان یک دوقطبی هم نیاز به این مقدار صبر هست تا هیجان او رمزگشایی شود، بنابراین در درمان یک سایکوتیک درمانگر نوروتیک هم درمان می‌گردد. لازم به ذکر است که بی‌اعتمادی یک سایکوتیک از بابتی ناشی از فضولی_تسلط نوروتیک‌ها است و اگر یک نوروتیک درمان نگردد نمی‌تواند با سایکوتیک ارتباط بگیرید.
سوال: آیا خودکاوی امکانپذیر است و فرد می‌تواند خودش را درمان کند؟
پاسخ: سایکوتیک دلش نمی‌خواهد از منظر دیگران خود را بخواند و فرد نوروتیک هم خوانش دیگری را اختیار می‌کند و در خواندن تکراری هم درجا می‌زند. خودکاوی ممکن نیست چون خوانش خود از منظر دیگری، لازم است تا در ساختار تکراری شکاف ایجاد گردد. نگاه خیره روانکاو به این دلیل اذیت کننده است که باید نگاه او را ترجمه کرد و در این ترجمه است که خوانش واقعی خود رخ می‌دهد.
سوال: کارکرد رویا و فانتزی در میل جنسی ساختار نوروتیک و سایکوتیک را توضیح دهید.
پاسخ: تنها نوروتیک‌ها هستند که به هر دو جنس میل دارند چون فانتزی و رویا در آنها فعال است و فضولی ناشی از آنها باعث می‌شود که سوژه نوروتیک خود را در جایگاه زن و مرد متصور شود هرچند ممکن است مجبور باشد در گزارش فقط میل به یک جنس را اعتراف کند، ولی سایکوتیک‌ها در محدوده همجنس هستند و تمایلی به تجاوز فانتزیک ندارند مگر اینکه به خاطر غیبت پدر و لزوم مواجه بیرونی و حمایت از همجنس، خود را بسان پدرِ واقعی قدرتمند کنند که در این حالت هم ممعولا برای همجنس خود نقش فاعل دارند، مانند زنی که در رشته رزمی قدرتمند می‌شود تا جای خالی پدر را برای همجنس خود پر کند.
سوال: چه افرادی مردستیز می‌شوند یا میل و گرایش فراوان به پدر دارند و درحالیکه مرگ پدر هنوز اتفاق نیفتاده از نیود پدر می‌ترسند و آن را تجسم می‌کنند، هزاران بار مراسم ترحیم می‌گیرند، چرا چنین چیزی اتفاق می‌افتد؟
پاسخ: ممکن است همان زنی که غیبت پدر را با قوی شدن خود پر می‌کند، برای مردستیزی خود هم استدلال‌های منطقی قوی سرهم کند ولی در واقع چنین فردی عمیقا نمی‌تواند به پدر بیرون از خودش (کیفیت متفاوت/جنس متفاوت) تکیه کند.
از این رو برای ارتباط با جنس دیگر نیاز به یک پدر رادیکال و قوی است تا کودک را از همجنس خود یعنی همان مادر جدا سازد، می‌توان گفت خانواده‌ای که پدری پذیرا دارد و رادیکال نیست، کودک را از خروج همجنس/همسان بازمی‌دارد.
سوال: چرا فرزند دچار وسواس مربوط به مرگ پدر می‌گردد؟
پاسخ: مسأله این است که پدری که کارکرد پدری دارد فرزند را از مادر و هر همجنسی متمایز می‌سازد ولی اگر پدر چنین کارکردی نداشته باشد و در ظاهر هم پذیرا، مهربان و یا حتی منطقی_تحصیل‌کرده باشد، جای هر اعتراضی را از سوی فرزند سد می‌کند. اما فرزند پر از اعتراض نهانی است چرا که از هر جنسِ متفاوت وحشت درونی دارد که گاه تنها راه ظهور و بروز آن به شکل وسواس مرگ پدر است!

 

 

  • مهدی ربیعی