«نه»
پرسش: بزرگپنداری از کجا ناشی میشود؟
تداعی: فردی که در فریبهای خود پیچیده است و نمیخواهد خود را رمزگشایی کند، ممکن است دیگری را به خاطر هوش سرشار، ستایش یا حقیر سازد! به بیانی دیگر پیچیدگی احمقها بسیار فراتر از علوم مرسوم است!
پرسش: مراحل تقطیع برای یک کودک به چه شکل است؟
تداعی: اگر تقطیع را «نه» فرض بگیریم! مرحلهبندی آن ممکن نیست!
تقطیع واقعی، سوژه را از تکرار مشابه خارج میسازد که قابل فرمولبندی نیست.
دیگر نمیشود از مراحل کودک صحبت کرد، بهتر است بگوییم مراحل جهانی شدن کودک!
پرسش: تمایز تغییرات عمدی از تحولات سایکوتیک چیست؟!
تداعی: اینکه گفتم پیچیدگی احمقها فراتر از علوم مرسوم است دقیقاً به رفتارهایی اشاره کردم که به اسم "دیگری" در حال انجام است! به همین دلیل موضوع مطالعه علوم مرسوم هیچگاه موضع احمقها نمیشود! از این رو تغییرات عمدی فقط در شعار و اشعار ممکن است!
پرسش: چطور باید فرد سایکوتیک را راضی کرد که به درمانگر مراجعه کند؟
تداعی: منظورتان این است که از چه نوع فریبی برای تغییر دیگری استفاده کنیم؟! واژه «رضایت» به عاملیت خود سوژه برمیگردد!
پرسش: کودک هفت سالهای توسط والدینش در پارک رها شده و مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته و بعد از آن نمیتواند مدفوع خود را کنترل کند و شبها کابوس میبیند، چرا؟!
تداعی: کسانی که ادرار و مدفوع، به خصوص مدفوع خود را از دست میدهند، نشانه این است که سازه شخصیتیشان (ایگو) را، حداقل از نظر ظاهری از دست دادهاند. در واقع فرد ارتباطش با دنیای بیرون را به صورت نسبی از دست داده است. چون ایگو باعث ارتباط با دنیای بیرون میشود و ارتباط با دنیای بیرون باعث میشود وحشت از آن کمتر شود؛ زیرا موجب میشود فرد صحبت کند و از ناشناختهها، کابوسها و هرچه درونش هست، سخن بگوید و ترسهایش به تدریج بریزد ولی زمانی که ارتباط بچه با دنیای بیرون قطع میشود، باعث میشود همه آن ترس، وحشت و ... را درون خود نگه دارد و آن احساسات به یک سری علائم بدنی تبدیل شوند و به همین دلیل حرفهایی که نمیتواند بر زبان آورد را با دفع مدفوع و ادرار از بدن خارج میکند.
با چنین کودکی بایستی به آرامی ارتباط گرفت تا بتواند کم کم از کابوسها و مسائلش صحبت کند. بهتر است درمانگر یا کسی که با او ارتباط گرفته، در زمانهای مشخص شده و محدود در ارتباط با کودک باشد تا آزادانه و به خواست خود با او صحبت کند. به این ترتیب هم از زمان محدودی که در اختیار دارد استفاده کرده و حرف زدن را به تعویق نمیاندازد و هم قاعده و قانونی که در وجودش فرو ریخته، شکل میگیرد.
پرسش: کودکی که مادرش را در دو سالگی از دست داده و هیچ عکسی از مادرش در دسترسش نیست که یادآور او باشد، سخت با دیگران ارتباط میگیرد و افراد محدودی را میپذیرد!
تداعی: پنهان کردن عکس مادر، دال این است که اطرافیان نخواستهاند کودک با مرگ مادرش مواجه شود! در واقع در عین حال که فقدان مادر برای کودک یک «نه»ی بزرگ است، اطرافیان سعی دارند در هیچ موردی به او نه نگویند و کار به جایی میرسد که همه باید در خدمت او باشند. این فرد وقتی در بزرگسالی برای درمان مراجعه کند، نمیتواند حرف بزند چون همه چیز در وجودش پنهان شده و کار با او سخت است!
پرسش: آیینهای وسواسی نشانه چیست؟!
پاسخ: افراد وسواسی از استعدادها و امکاناتشان در وقت مناسبش استفاده نکردهاند و آنها را برای بعد گذاشتهاند، در جا و زمان دیگری هم به دردشان نمیخورد و تبدیل به آشغال میشود، مثل یبوست و نگهداری مدفوع که آسیبزننده و دردناک است!
اوج کار نکردن «نه» ظاهری را میتوان در وسواسها دید!
وقتی فردی نمیتواند به دستشویی رفته و مدفوعش را دفع کند، به این دلیل نیست که از نجاست و کثافت منزجر است بلکه به این دلیل است که دادههایی در درونش هست که نمیتواند آنها را دفع کند و در موردشان حرف بزند و آنها را نمادین کند، از آدمها فاصله بگیرد و آنها را قیچی کند. تا زمانی که از درونش قیچی نشود، در دستشویی هم نمیتواند از آنها جدا شود. به همین دلیل یا به دستشویی نمیرود یا وقتی میرود، چندین ساعت میماند تا او را به زور بیرون بیاورند!
- ۰۱/۱۱/۰۱