تداعی آزاد

خط بطلان!

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۲، ۱۱:۲۳ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

 

چکیده

چرا یک فرد یا کشوری بر خلاف آن چیزی که عمیقاً هست، خود را به نمایش می‌گذارد؟! سرراست‌ترین آدم خود را به پیچیده‌ترین شکل ممکن عرضه می‌کند و دل‌رحم‌ترین کشور خود را به غاصب‌ترین حالت ممکن به تصویر می‌کشد!

چرا آنها به تمنای «غیر» لبیک می‌گویند؟! خط بطلان آن «دیگری» کجاست؟!

آن دو، به بیشترین مقدار در ارتباط با یکدیگرند ولی در ظاهر امر دشمن همدیگرند! مسأله در همان «ارتباط» است! ارتباطی که نباید در مورد آن سخن به میان آورد!

ارتباطی که از کشت ‌و کشتار به بازی می‌رسد ولی در یک زمان بسیار کش‌دار بازی بی‌کلام، با کلام می‌شود!

بسان رابطه آنالیزان با آنالیست که در بیشترین مقدار خود، کمترین بیان را دارد! رابطه‌ای که شب و روز نمی‌شناسد و خواب و رویا را درگیر و دار می‌کند ولی آن دو در گزارش الکن‌اند!                        

روانکاوی که آغاز و پایان‌اش یکی باشد، آن دو همدیگر را می‌بلعند!


کلیدواژها: خط بطلان، آنالیزان، آنالیست، رویا، روانکاوی، غاصب، زمان، غیر

 


ضیغمی که دلاورانه نمایش می‌‎دهد که بر دو پای خود ایستاده است از درون بسیار شکننده و مشتاق یادگیری است، اما چرا چنین نمایش غریبی را برمی‌گزیند؟!

راست قامتی، همان دال مورد ستایش بزرگان علم و ادیان است که یک قدم عقب‌تر از بازی بی‌کلام سوژه و دیگری است! درست بمانند همان کودکی که به بازی آغشته نشده و خشک قامت شده است!

ژستی که اگر به بازی درنیاید با کلام نشود، طنز عجیبی است ستایش این بازی!

به همین خاطر بازی ماین‌کرفت در مقاله من جا دارد ولی دانشگاهی نیست، دانشگاهی که با تمام ادوات‌اش باید به بازی کشیده شود!

مقابل آن عاشق دل‌شکسته‌ای قرار دارد که «داد» یک ضعیف النفس را سر می‌دهد و از چشمان مادر می‌بیند ولی دیر وقتی است که بر دو پای خود ایستاده است؛ او یک زن است که می‌خواهد زمان را کش دهد!

مابین نمایش و بازی فرق است؛ افراد نمایشی بسیار سطحی به نظر می‌رسند ولی عمیق‌ترین افرادی هستند که با «دیگری» پیمان برادری بستند که در موضع بالاتر از فهم او قرار نگیرند!

حال آنکه در «بازی» با «غیر» این قاعده‌ها فرو می‌یزد!

بسان همان سوژه‌ سرراست که به ظاهر از حاشیه گریزان است ولی حاشیه‌دارترین روانکاو را بر می‌گزیند!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی

نظرات  (۱)

داشتم صحبت های دکتر کدیور رو در مورد انتانسیون و اکستانسیون در روانکاوی می خوندم، یادم به این پست شما افتاد دانشگاهی که با تمام ادواتش باید به بازی کشیده شود ! و تازه بهتر درک می کردم چی میگین! اما ی سوال توی ذهنم اومد! مگه روانکاوی نباید ی جورایی واسه همه گسترش پیدا کنه، اما چرا پیج شما خاصه و فقط به درد افرادی می خوره که تحت درمان هستن؟ شایدم من خیال کردم که درک کردم اما اینجور نبوده!