کشتار!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
چرا اکثریت قربانی اقلیت میشوند؟! برای مثال، جنگی در میگیرد و هزاران نفر نابود میشوند تا تعداد بسیار محدودی آزاد شوند؟!
این روال نه تنها در فضای جمعی بلکه در درون هر فردی نیز مصداق مییابد!
کافی است به سیر نابودی ساختارهای جمعی و فردی رجوع شود تا مشخص شود که مقاومت در برابر نابودی، تنها باعث تکامل ساختارهای پیشرفتهتر میشود تا انحلال کامل ساختار باقیمانده را مهیا سازد!
گرچه پزشک زاده وسواس غریبی نسبت به امر «تشخیص» دارد ولی برای نابودی کامل آن تیره و تبار پیش میرود!
به بیان دیگر سیستمهای تربیتی بر خلاف شعارهای ظاهری حفاظت از ساختارهای قبلی را آموزش نمیدهند! به همین خاطر تولیدات بشر در جهت نابودی آنها پیش میرود!
روزانه بافتارهای عجیب و غریبی مبنی بر جلوگیری از تعدی و تجاوز صورت میگیرد تا امری که در ابتدا لذتبخش بود را بدل به یک تابو سازد که نتیجه آن پیشاپیش روشن است!
واژگان کلیدی: کشتار، قربانی، اکثریت، اقلیت، تجاوز، پیشرفت، تشخیص، مقاومت
سازههای تمدن روایی ندارند، یعنی برای آنچه که مدعی هستند تحول نیافتند!
به بیان دیگر نتیجه عکس حاصل آنهاست، به همین خاطر تولیدات و پیشرفتهای که آشکارا در جهت نابودی عمل میکنند اخلاقیتر مینمایند، هرچند همانها نیز برچسب بازدارندگی میگیرند!
تحول و تکامل آدمی خلاف ایدئالیسم اولیه عمل میکند!
با اینکه درمانهای روانشناختی ظاهراً شکل مدرنتری از مینوگروی اولیه هستند ولی نتیجه مشابه دارند و منجر به یک تصویرسازی کاذب و مثبت موقتی میشوند!
در یک پروسه طولانی نگاه پارانوئیدی، واقعگرایی بیشتری دارد! همانطوری که مبنای عمل روانکاوی است!
از اینرو، با تمام مزایای موقتی رباتهای هوشمند، در جهان پیش-رو آنها برای نابودی کامل سازههای نیاکان، تحول مییابند!
حال پرسش مهم این است که آدمی چگونه میتواند با چنین تحولی انطباق یابد؟!
آدمی دروناً با سیستمهای نابودگر همراه بوده و هست، هرچند عمیقاً به زبان درنیامده باشد!
اینکه میگویند درون و برون یکی شود در ساختار کنونی زبان ممکن نیست، مگر اینکه زبان دچار یک گسست بنیادی شود!
نه تنها درون و برون زبان یکی نیست بلکه سرعت عجیب و غریبی در پوشاندن غلطهای خود دارد، دو زمان متفاوت در دل زبان!
بنابر همین امر، روانکاوی با پاراپراکسیهای کلامی سرکار دارد!
- ۰۲/۰۹/۰۶
گسست بنیادی زبان یعنی چی؟
مگه شما نمیگین که همینجوری هم نمیشه کلام رو کنترل کرد؟ یا دانشمندان فهمیدن که اکثر امور غ ارادی و براساس ناخودآگاه هست و کنترل بر زبان ممکن نیستش. من خیلی منظور شما رو از گسست بنیادی رو متوجه نشدم.