تداعی آزاد

مهاجر!

چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۵۲ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

 

چکیده

ارتقاء به دانش‌یاری با میانجی‌گری «دیگری» برایم واپس افتاد اما دانش‌جویان هنوز شیفته‌ی اساتید خود-شیفته‌ هستند!

بطوریکه کدی را با سهیل‌ا جابه‌جا می‌سازند و خود را به کهترین حالت ممکن کاهش می‌دهند!

بنگی بخت‌برگشته، بر این خیال است که به دود لیلی می‌سوزد و می‌سازد، دریغ از آنکه فقدان آن گل، هستی‌بخش منگی است!

تن را به ور-زش و داعی‌ش فراخواندم تا از سلطه نسوان زمانه آزاد گردم، هرچند آزادی کامل از چنگال اباطیل در کمال روانکاو-ی جای می‌گیرد!

وحش/ت(ی) من از مطلق/ه بودن به قدری وافر است که حتی در پیش‌گاه افشاگر جنسی هم می‌حراسم!

پس آن‌روی این حراس، آرزوی هجرت از دانش/گاه است، گویی دوباره آن تهدیدگر و افشاگر بقی‌الله را می‌خواهم!

واژگان کلیدی: مهاجر، ارتقاء، حراس، وحشی، وحشت، دانشگاه، شیفته، خودشیفته، روانکاوی، اباطیل، دیگری، جنسی

 

 

خرافات، با قدرت تمام در منطقی‌ترین و خاص‌ترین اقوام، جاری و باقی است!

بطوری که می‌تواند مابین آنها، برای قربانی کردن هزاران خردسال...، جشن و سرور یهوه به پا کند!

حال تو بنگر مهاجر بخت برگشته چگونه می‌خواهد در میان خواص خرافاتی، درس خارج بیاموزد!

از سهیل‌ا گرفته تا مجتهد جامع شرایط، محبوس در خرافات این خواص هستند، درخشش اباطیل از ذهنیت غربی‌ها جذاب‌تر است، چراکه مجانین شرقی را در نهان‌گاه خود به اسارت دارد!

از این‌رو، روانکاوی زمانی که از ساحت ظاهری با موفقیت گذر می‌کند، تازه ارتباط‌های موازی را واکاوی می‌کند تا ساختار منطقی معانی فرو افتد!

اجماع و اتحاد بین‌المللی نیز من باب همین قضیه است، آنها بظاهر می‌خواهند پدر را بترسانند ولی در نهان‌گاه خود عاشق عشق‌بازی با او هستند و درگیری با آن، واپس‌زده‌های کهن‌تری را فرا می‌خواند که لذت دو چندانی برای آنها به ارمغان دارد!  

 حال باید دریافته باشی که به چه میزان عجیب، با خرافات غریب، عجین و مزین گشتی ولی ابداً شک‌برانگیز نیستی!

 

 

 

[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی ، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی