ادامهی مقاله؛ آینده جنگها!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
ساحت پیشنمادین صحنه نمایش جنگهای بیقاعده است که نقطه اتمامی برای ارضا آن نیست، البته در نهایت این خیال به امر واقع متصل میشود!
همانطوری که سیستمهای آموزشی تهی از ارتباط با دیگری هستند نزاع پیشرو نیز منقطع از واقعیت مجازی است!
هر چند در نهایت مجبور به قاعده نویسی هستند ولی قاعده ناشی از خون پدر غیر اخلاقی است!
شکسته نفسی ناشی از این قاعدها، تولید کننده جنگ روانی است، بطوری که ابرقدرتها هم نیاز به جنگ نیابتی دارند!
از فروید تا لکان به مستقیمترین حالت ممکن نیابتی بودن آدمی را گوشزد میکنند ولی کو گوش شنوا!
سمپتوم روانکاو شدن به قدری پیچیده عمل میکند که بدن ارجمندترینها را هم به تیک تیک میاندازد تا «نه» را بصورت اشاراتی مدام تکرار کنند!
واژگان کلیدی: سمپتوم، جنگ، جنگ روانی، آینده، روانکاو، جنگ نیابتی، پدر، اخلاق، فروید، لکان
مقدمه
کودکی که به خاطر ضعفها گریه میکند و معلمی که از علاقمندی دانشآموزش به رنگ سیاه میهراسد، یکراست میخواهند به فضای انتزاعی[2] آغشته شوند بدون اینکه خون قاعدگی را دفع کنند، آنها تحمل دوره کمون[3] را ندارند، آخر شرافت آنها در پوشاندن ضعفهاست!
بمانند گره خوردن پول با مشاجره خانوادگی که باعث شده در حرام کردن پول و شجره دریغ نکنیم!
حالا باید درک کرده باشید که چرا یک درمانجو همانند درمانگرش از گفتن جزئیات شخصی که عاملیت خودش را افشا میکند تا مرز انفجار بدنی اجتناب میکند، آنها حاضرند هر روز خدا را صرف ابداع روشهای جدید درمانی برای تولید جنگ روانی بکنند ولی به دوره کمون تن ندهند!
همانطوری که پیاژه به زیبایی تحول این دورهها را به تصویر کشید ولی هیچ نامی از فروید نبرد!
جنگهای آینده، جُنگهای بینام نشانهاست!
نام و نشان، حاصل همان دوره کمون است که از قلم افتاده است!
تحول«حسی[4]-حرکتی[5]-تصویری[6]-نمادی[7]-انتزاعی[8]»؛ میبینید دوره کمون آنروی تصویر است که میتواند با یک نمایش احمقانه خط بخورد و تا انتزاع جامعه ستیزانه امتداد یابد!
حال باید دید گسترش خیالی تا به کجا و چگونه ادامه دارد؟!
روش
تحقیق حاضر از نوع تداعی دالها[9] است و بر اساس تجربیات بالینی آنالیست و آنالیزان که مبتنی بر تداعی آزاد/ روانکاوی[10] است، به دست میآید.
با اینکه گزارش این پژوهش مربوط به سال 1403 است ولی تحقیق از نوع کیفی و بالینی و مبتنی بر دادههای ناخودآگاه است و خارج از زمان خطی است.
دادههای دلالتی از زبان محقق گزارش میشود ولی به تجربیات بالینی و دادههای دلالتی آنالیزان و محققان گذشته نیز اشاره دارد.
پس موضوع و ابژه مطالعه حاضر، ساختار زبان آنهم از نوع دلالتی[11] نه صرفاً معنایی/خیالی/مدلولی است.
نتایج و نتیجهگیری
جنگی که از ساحت نمادین و کمون به پا میخیزد من باب ایجاد عدالت پیش میرود ولی جنگی که از نظم خیالی پا میگیرد به شکل بازی درمیآید و ارضا کنندگی ندارد و حالت نمایشی دارد و دربهترین وضعیت، حالت زیباشناختی مییابد!
اگر نظام تربیتی و آموزشی نتواند کودکان را به واقعیت و قواعد دیگری آغشته کند مطمئناً آنها با جثه بزرگتر کماکان کودک میمانند و نیاز به خیالپردازی دارند که سیری ناپذیرند!
از اینرو، جنگ های آینده انتهایی نخواهد داشت، بطوری که خیال از واقعیت غیر قابل تمیز است و جنگها و کشت و کشتار ناشی از آن جدی گرفته نمیشوند و رنگ و بوی مضحک به خود میگیرند و در نهایت جزیی از زندگی نرمال آدمی خواهند شد!
ترس ناشی از مرگ در شکل ظاهری خودش فرو میریزد که نهایتاً آدمی را به امر واقع و جنهم درونی خودش متصل میکند، بخاطر همین کشورهایی که از لحاظ جنگی ضعف دارند مورد تاخت و تاز و صحنه بازی بازیگران میشوند!
همانطوری که امر جنسی عمومی شد، و اکنون به یک صحنه بیقاعده درآمده و گسترش پیدا کرده و هر روز شکلهای انحرافیتری به خود میگیرد، جنگهای آینده نیز همینطور خواهد بود و به امری لوس بدل میشود!
البته همین الان نیز به شکل شماتیک، کشت و کشتار ناعادلانه مورد بیتفاوتی و سانسور خبری است که در آینده آشکارتر میشود!
هدف این گسترش خیالی، بالا آوردن مقاطعی از تاریخ و ابعاد واپسزده بشر است که در مقاطعی به نام قانون و اخلاق واپس خوردند!
بسان درمانگرانی که بیقاعده به روان افراد فضولی میکنند و تا نابودی کامل پیش میروند و در گزارش ظاهراً علمی خود از هیچ بیاخلاقیای پرهیز نمیکنند، در واقع ساحت درمان صحنه نمایش خیالی آنهاست!
در زمان خطی کنونی، برای توقف این روال سمپتوماتیک دیگر نمیشود کاری کرد، تنها مداخله فرا-زمانی این میتواند باشد که نظامهای تربیتی و آموزشی به طرف کار و زندگی و امر فرا-فردی سوق داده شوند تا امکان کاستریشن وجود داشته باشد تا حداقل سوژهگانی حادث شوند که در طرف درست تاریخ بایستند!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی ، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
[2] . دوره انتزاعی(formal operational) بر اساس تحقیقات شناختی پیاژه آخرین فاز تحول است که در آن فارغ از عینیات، انتزاع و برداشت عقلی ممکن میشود، تفکر در مورد تفکر مهمترین خصیصه این دوره است، هر چند چنین برداشتی صوریترین انتزاع از این مرحله نیز میباشد و حدوث انسانی را نادیده میگیرد!
[3] . دوره کمون(latency) بر اساس تحقیقات بالینی فروید دوره ماقبل تناسلی است که انرژی روانی را به مسائل شناختی-اجتماعی-فرهنگی جابهجا و متوجه میکند، به بیان دیگر ورود به این دوره آغاز آدم شدن است!
[4] . رشد حسی(sensory) اولین مرحله از تحول بدنی است که در آن حواس تکامل مییابد، لازمه این دوره تحریک حواس است؛ تجربه طیف مختلف نور و رنگ، دما، صدا، لامسه، بویایی، چشایی، تعادل و عمق و همانگی بین آنها برای نوزاد ضروری است و اگر به تاخیر افتد ممکن است به لحاظ بدنی هیچگاه جبران نشود و نیاز باشد به شکل سمپتوماتیک و ذهنی جبران شود!
[5] . رشد حرکتی(motor) به دنبال تحول حسی با دو هدف انجام میشود اولی تکمیل بدن و دومی تمایز بدنی از نقطه اولی است که شرایط را برای تحول ذهنی آماده میکند، در این دوره علاوه بر فعالیتهای حرکتی این امکان نیز باید فراهم شود که کودک فاصله بگیرد تا بین حواس و حرکت هماهنگی ایجاد شود، کنجکاوی جزء ذاتی بدن و ذهن است ولی در این دوره اختصاصاً متوجه حرکات جدید و کشف محیط اطراف است!
[6] . رشد خیالی/تصویری(imaginary) اولین مرحله ذهنی در تمایز از حسی-حرکتی است که این امکان را میدهد که جایگزین ذهنی برای ابژههای عینی ایجاد شود ولی از آنجایی که این دوره به قوانین آغشته نیست دستکاری ذهنی بدون حد و مرز است!
[7] . تحول نمادین(symbolic)، با توجه به ساختار قانونمند زبان، آغشته شدن به آن، سوژه را به نسبتی کاستره میکند، مگر اینکه سوژه به تصویری از آن اکتفا کند!
[8] . مهمترین سوءتفاهم در مورد تحول بشر، دوره انتزاعی است که فقط به عقلانی بودن آن اکتفا میشود، حال آنکه صوری بودن آن در بالاترین سطح خودش میتواند تولید کننده قاضی شربر باشد!
[9] .فردینان دو سوسور (1857–1983) زبانشناس سوئیسی، دو مفهوم دال (signifier) و مدلول(signified) را از هم تفکیک میکند و دال را اشارتی و مدلول را انتقال دهنده معنا میداند، مطالعات روانکاوی لکان نشان میدهد که دال اشارت به دال دیگر دارد و مدلول معنای مشخص را تداعی میکند که اولی سوژه را به دانش ناخودآگاه هدایت میکند.
[10] . فروید در مقاله ای که در سال ۱۹۲۲ برای چاپ در دائره المعارف نوشته – مقاله ای با نام Psychoanalysis – روانکاوی را بدین گونه معرفی کرده است:
روانکاوی نام (۱) یک روش تحقیق در فرایندهای روانی است که از راههای دیگر تقریباً غیر قابل دسترسی هستند، (۲) یک روش (مبتنی بر آن تحقیقات) برای درمان اختلالات نوروتیک [روان نژندی]، (۳) یک مجموعه از دانش روانشناختی که بر مبنای این خطوط به دست آمده و تدریجاً در حال تبدیل شدن به یک رشته علمی جدید است(نقل از کدیور، 1397)
[11] . حادث شدن سوژه نتیجه عطفی عمل سخن گفتن و یک جریان “مجازی” است. سوژه نتیجه لغزیدن کلمات در طول زنجیره دالهاست اشتیاق نیز نتیجه یک جریان مجازی است. هرگونه معنادادن به کلام بیمار این جریان مجازی را منجمد می کند… (کدیور، 1381).
منابع
-کدیور، میترا(1381). مکتب لکان، روانکاوی در قرن بیست و یکم، انتشارات اطلاعات.
-کدیور، میترا(1397). سخنرانی روانکاوی و دین، دانشگاه شهید بهشتی، نشر در سایت انجمن فرویدی.
-کدیور، میترا(1400). تلقین، کلاسهای عرصه فرویدی-مکتب لکان، نشر در سایت انجمن فرویدی.
Freud, Sigmund(1922). A General Introduction to Psychoanalysis. Boni and Liveright.
Lacan, J. (1973). Les quatre concepts fundamentaux de la psychanalyse. Paris: Éditions du Seuil.
Lacan, J. (1977c). The subversion of the subject and the dialectic of desire in the Freudian unconscious. In A. Sheridan (Trans.), Écrits (pp. 292– 326). New York: Norton. (Original work published 1966)
Lacan, J. 1977a. The function and field of speech and language in psychoanalysis. In: Écrits: A selection. Tr. Sheridan, A. New York: W.W. Norton, pp. 30-113.
Lacan, Jacques.(1975). Le Séminaire. Livre XXIII. Le sinthome, 1975-76, published in Ornicar?
Piaget, J. (1962). The language and thought of the child (3rd ed.). (M. Gabain, Trans.). Routledge & Kegan Paul. (Original work published 1923)
Piaget, J. (1985). The equilibration of cognitive structures: The central problem of intellectual development. (T. Brown & K. J. Thampy, Trans.). University of Chicago Press. (Original work published 1975)
Saussure, F.d., [1922]1983. Course in General Linguistics, 1983. R. Duckworth, London. Translated by Harris
- ۰۳/۰۸/۰۹