تداعی آزاد

ادامه مقاله؛ حالت چطوره؟!

يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳، ۰۹:۱۴ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

چکیده

 

حالم را می‌پرسی یا می‌خواهی حالت را بفهمم؟!

به همان نسبتی که یک وراج تمام عیار می‌تواند در حرف‌های خودش گم شود، یک نسل پیچیده می‌تواند در گذر زمان به یک مونگل ساده تنزل یابد تا از کاوش و رمزگشایی خارج گردد!

یک تحول غریب در جهت برون‌سپاری «گیومرت»/«کَی او مرز»!

به همان شکلی که یونس در گریز از موضع نبوت به دهان نهنگ پناه برد!

اما یهوه، خدای جنگ و طوفان است و تنها حافظه خود را برون‌سپاری می‌کند!

احمق آنی که از وحشت خدای خود به سوی من امان می‌آورد و یا توسط یگانه روانکاو خود بلعیده می‌شود!

تفاوت من و تو، تفاوتی ساختاری در فرم و معناست!

 

واژگان کلیدی: یهوه، روانکاو، یونس، جنگ، مونگل، کاوش، رمزگشایی، فرم، معنا، هیستریک، وسواس، سایکوز

 


مقدمه

 

با تمام توجیهاتی که برای "جنگ و طوفان" در جهان معاصر تراشیده می‌شود، سلسله دال‌ها به مقصود خود می‌رسند، بطوری که عقل جن هم به آن نمی‌رسد!

همان رابطه غریب مادر-کودک! که ناخودآگاه در تمامی روابط حاکم می‌شود تا یکی از طرفین به کودکانه‌ترین حالت تنزل یابد!

کافی است زبانشناسی «یهودا» را رمزگشایی کنید تا مشخص شود پیشاپیش قرار بود «حیات هوشمند نوین بر روی زمین» چگونه باشد!

"الوهیم"ها چه می‌خواهند؟!

اشارت آن را در این گفته فروید دریابید" تا زمانی که زن نتواند شوهر خود را فرزند خود سازد، تضمینی بر ازدواج-ش نیست"!

پول همان آیتم اثرگذار است که اگر بالا و پایین شود ارتباط یک سوژه با ابژه اولیه را لق و کن‌فیکون می‌کند!

«پول» با یهوه یکی است و برای ندارترین و دنیا بریده‌ترین سوژه هم کار می‌کند، کافی است آن سوژه برای موجودیت آن احساس خطر کند تا الوهیت خود را آشکار سازد!

بماند که حرف و حدیث پشت سر «الوهیم-‌ها» بسیار است!

در چنین حالتی است که یا به «تداعی» می‌افتد و یا به دهان شیر می‌رود!

آیا کماکان تمایلی برای پرسیدن حال من دارید یا می‌خواهید سر از اشتیاق من در آورید؟!

 

روش

 

روش‌شناسی روانکاوی و تحقیقات مرتبط به آن همانند جلسات روانکاوی آن مبتنی بر تداعی آزاد است و محقق آن باید آنالیست یا آنالیزانی باشد که مسلح به آزادی تداعی باشد!

از این رو، تعیین مکان و زمان منطبق با نرمالیته برای این روش ممکن نیست و نمی‌توان برای آن حدود و صغور موضوعی مشخص کرد!

از آنجایی که در این روش، ابژه مورد مطالعه بیرون از محقق، مشخص و محدود نیست و حتی به نسبتی به خود محقق نیز برمی‌گردد، مرز ابژه و سوژه نیز کاملاً متمایز نیست!

ابزار مورد استفاده در این روش، زبان و ساختار آن است ولی محدود به معانی آن نمی‌شود بلکه محتوا و فرم چه به لحاظ ظاهری و چه به لحاظ نمادین مورد هدف است!

در همین نوشتار آنچه به قلم در می‌آید حاصل تداعی فرمی است، یعنی یک تداعی دال بر تداعی بعدی است، هدف چنین قرائتی کشف آنچیزی است که در معنای سابق نمی‌گنجد، هرچند معنای سابق می‌تواند بعنوان یک نشانه برای معانی که در خفاست، عمل کند!

 

 


نتیجه و نتیجه‌گیری

 

به همان نسبتی که یک وسواس زیر یک پرچم، معانی آن را اعلم می‌کند و افتخارش عمل بر اساس آن ‌است، هیستریک در جهت انحلال معانی قالب و اکتشاف دلالت‌های نهانی است؛ اولی شعاری و دومی انقلابی عمل می‌کند!

وسواس نگونبخت با وجود اینکه دروناً از معانی حاکم بیزار است ولی جنون ارجاع دارد و متن فاقد رفرنس را بی‌اعتبار می‌داند!

در مقابل، نقصان هیستریک، فراموشی است!

چنین فقدانی در جهت گسترش دیگری ولی گاه در جهت ایستایی خود سوژه هیستریک عمل می‌کند!

به همین خاطر، نفع این دو ساختار(چه وسواس و چه هیستریک) در جیب دیگری است، بسان مرد که حافظه تاریخی است و زن که راه‌انداز تحولی و تاریخی است!

در روانکاوی یک فرد وسواسی، این امکان وجود دارد که او هیستریک شود ولی معکوس آن ممکن نیست!

نه اینکه وسواسی که به معنا تکیه می‌کند آن را عمیقاً قبول دارد، بلکه او یا به جهت ترس و یا به جهت سو‌ءاستفاده از آن معانی فقط یک نمایش شعاری و ایمان ظاهری دارد که احتمال فرو ریختن آن هست، از این لحاظ مابین وسواس و سایکوز شباهت وجود دارد!

با اینکه؛ باگ شخص هیستریک، فراموشی و کارهای نیمه کار و پخش است، اگر به واقع در پروسه روانکاوی قرار گیرند، اخلاق و قانون به درستی در جهت به نتیجه رسیدن اشتیاق واقعی آن سوژه عمل می‌کند!


منابع

 

این مقاله از بابتی اشاره بر این دارد که چرا در این ساختار مشابه مقالات دانشگاهی «ارجاع» داده نمی‌شود!

قاعدتاً نام روانکاوی یک ارجاع است و به درستی به روانکاوان واقع مانند زیگموند فروید، ملانی کلاین، ژاک لکان و میترا کدیور دلالت دارد، پس مقالات من نیز به آنها اشارت دلالتی دارد!

از منظر دیگر، متون من به گفتار و نوشتار من اشارت دارد و ارجاع نابه‌جا یک فرار اخلاقی و قانونی است که نمی‌شود با فرمت دانشگاهی از مسوولیت آن گریزان بود!

 

 

 

[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی