اتکای به نفس!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
چرا علوم انسانی، شکل و شمایل انگیزشی و نمایشی یافته است؟!
اتکای به نفس، شعار دهن پُرکنی است که امروزه علوم و عموم را بهم گره میزند!
عالمان روز، تقلای این را دارند که بسان مربیان انگیزشی بی هیچ لکنت و لغزشی برون آیند!
با اینکه آدمی ظاهراً در اعتماد به نفس، استیلاء مییابد ولی نیازمند سمپتوم بیشتر و پیچیدهتری است!
اینجاست که یک پای هنر، به معنای زیباشناختی آن، عمیقاً میلنگد!
این قال، به سه دوره تاریخی(جادوگری، مذاهب و علوم) دلالتی بس غریب دارد که ارتباط با آن عمیقاً واپس میخورد!
واژگان کلیدی: هنر، زبان، اتکای به نفس، زیباشناختی، علوم انسانی، اسلوبهای انگیزشی، زمان، لغزش، مذاهب، جادوگری
مقدمه
زمانی عالمان تاکید وافری بر این داشتند که مرزهای خود را از غیر-علوم روشن سازند ولی اکنون مطمن شدند که امکان کنترل غیر یا اختیار تام بر آن، نزدیک به صفر است پس دوباره به روشهای عامیانه «برگشتند»؛ همان زمزمه عجیب و غریب عامیانه«من میتوانم»!
به بیان دیگر، علوم و عموم همداستان شدند تا دوباره به همان روش عامیانه از فروریختن «نفس» خود جلوگیری کنند!
همانطور که پیشتر گفتم در مسلک انگیزشی تاکید بر راستقامتی است، پیش رفتن و خم به اَبرو نیاوردن!
هرچند چنین بازگشتی حتی به حالت سمپتوماتیک آن، جای امیدواری دارد!
زنسخنگو با تمام سلاست بیانی که در انتخاب و چیدمان واژگان دارد، از عدم کنترل کلام خود در ارتباط با مردها نالان است! نالان از اینکه چرا نمیتواند از زیبایی کلام خود بکاهد!
چنین تداعی و یادآوری با «جنگ» گره میخورد! بله تو را توان خروج از این جنگ نیست!
میبینید زمان حال به زمان گذشته و آینده گره میخورد؛ آنهم در ساختار زبان!
بنابر همین راستان است که «تاکید» دارم ارتباط زبان و زمان عمیقترین نوع واپسزنی است که آدمی با آن مواجه است، بطوری که علوم و عموم را دوباره بهم گره میزند تا بیشتر از آن غرق در گذشتگان و آیندگان نشویم!
از همین منظر است که میگویم؛ جادوگران بهترین موضع را برای مطالعه آدمی برگزیدن و در گذشتهترین زمان پیشگوی آیندگان هستند، گویی در هر دو زمان در حال زیستناند!
حتی اگر چنین کتابتی را یک عقدهگشایی و واپس-روی نوشتاری ببینید، «من» آن را منکر نیستم!
روش
همانطوری که در مقدمه، واژگان «زمان» رمزگشایی شد، روش علمی محصول عالمان اخیر نیست و از گذشته دور بوده و در آینده نیز پابرجاست، تنها در مقاطعی از زمان آنهم در نظم ظاهری زبان، واپس میخورد!
اخیراً عالمان در روششناسی علمی به کنترل آزمایشی تاکید وافری دارند و مدعی هستند که تنها عالمان خاصی در حوزههای خاصی میتوانند از این روش بهره ببرند، چنین تاکیدی بیراه هم نیست چرا که از ابتدای تاریخ بشری تحقیق مخصوص عده خاصی است اما فرق اساسی در این است که از ابتدا عالمان به واقع به طرف متریالی سوق داشتند که عموم از آن وحشت داشتند، در نتیجه یک ایزولاسیون ساختگی نبوده که نمایشی آزمایشی بودن را به رخ بکشد!
نتایج و نتیجهگیری
در ابتدا، زور و بازوی جنس نر به مدت طویلی، مردها را بر دیگری مسلط ساخت اما با خوی تحقیقی جنس زن به زیر کشیده شد، خوی زنانه بذر علم را کاشت، آنها راهی جز این هم نداشتند تا تسلط و کنترل دیگری را به کف گیرند اما از آنجایی که تعداد آنها در تحمل چنین مشقت تحقیقی، کم و اندک بود و بایستی با متریالی دست و پنجه نرم میکردند که کابوس اکثریت بود، غرابت چنین زنانی را دوچندان کرد که همزمان خواستنی و ناخواستنی نیز بود!
قاعدتاً خوی زنانه اکثراً در زنها تبلور مییابد ولی امری کاملاً آناتومیک و تنانه نیست، تسخیر دادههای دور افتاده و کشف ارتباط مابین آنها، پیچیدگی زن را فزونی بخشید، جادویی که در حال رخ دادن بود برای کنترل توده فراگیر شد بطوری که عاملان را جادوگران نامیدند!
جادوگران به دلیل کشف تاریکیهای وجود آدمی و جهان هستی در دل شبها به سوی غرب/عرب/اَرب سوق داشتند، آنها چه در جهان عینی و چه در جهان ذهنی به سوی آن «چیز»هایی میرفتند که فوبی اکثریت بود، موضوعاتی مانند مرگ و خالق!
چنین رخدادی با وجود وحشت و کراهت از جادوگران به آنها قداستی بس طولانی بخشیده است که در همه زمانها کار میکند!
از آنجایی که ره آنها بسیار دشوار و طاقتفرسا است حامیان و مخالفان را بر آن داشت تا آن مسیر را کوتاهتر سازند، بطوری که جز مناسک ظاهری که شیادی و فالگیری بیش نیست مابقی را کاملاً پس زدند!
بقایا و شواهد چنین واپسزنی را میتوان در جمجمههای زنان جادوگر در قرون وسطی دید که به عجیبترین شکل سوراخ شدند تا اجنه را از آن خارج سازند!
تسلط آشکار و ظاهری جادوگران به لحاظ زمان خطی طولانی نیست ولی بشکل نمادین کنترلی بس غریب بر روح ادیان و علوم دارند!
ظاهراً کنترل به دست نرها و مردها بازگشت، آنها با یک قدم عقبنشینی به همان موضوعات جادوگران بسنده کردند که از وحشت و غرابت خود بکاهند تا دین خود را ادا کرده باشند و ظاهری معنوی و دینی بیابند!
چنین واپس-زنی، دوره مذاهب را نیز تاریکتر کرد!
دور از انتظار هم نبود، نمیشود با موضوعات غریب به شکل سطحی ارتباط گرفت اما انتظار نتایج عمیق داشت!
علم یک مصالحه عجیب و غریب و نانوشته است که ظاهراً میخواهد زن و مرد را به یک میزان در کنترل هستی شرکت دهد!
منابع
منابع، در ساحت معنا به شخص و مکان ولی در ساحت نمادین به جنس و زمان اشارت دارد!
وقتی منابع مشخص و محدود میشود، همان نتایج ایزولاسیون آزمایشی رخ میدهد!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۳/۰۹/۱۱