تهدید!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
تهدید یکدیگر من باب چیست؟! تعدی و تجاوز به دیگری، نفع اولیه است یا ثانویه؟!
تهدید متوجه دشمن یا کسی است که در طرف مقابل قرار دارد، پس تهدید باعث واکنشهایی در طرف مقابل می شود که آن «چیز» خواستنی است!
پرسش مهمتر این است که چرا ابرقدرتهای زمان، ضعیفترین فرد یا کشور را تهدید میکنند و بالعکس؟! البته ملاک ضعیف یا قوی بودن از نظر خود آنها و تصور عمومی است و صحتسنجی آنها نیز از هدف مقاله حاضر خارج است!
به لحاظ زبانشناسی، تهدید(تهدید) به عمق نگاه و واکنش طرف مقابل بستگی دارد، به بیان دیگر اشتیاق تهدیدکننده آن است که خدا را بجای شیطان جا کند!
جای خالی خویش باید از طریق دیگری، خالیتر شود، پس هیچ ابژهای حتی خدا پر کننده آن نیست ولی به اندازه آن می تواند باعث اشتیاق و ظرفیت آدمی شود!
ولی ارتباط با کوتولهها میتواند آن جای خالی را پر کند!
آن مرد ماسکی به درستی یادآور میشود که" یا توضیح دهید در یک هفته اخیر چه کار کردهاید یا اخراج شوید"!
اگر بهواقع نخواهی «کار» کنی، کار-گر یک سایکوتیک نهانی میشوی تا به دیگری پاسخگو نباشی!
واژگان کلیدی: تهدید، خدا، شیطان، کار، اشتیاق، زبانشناسی، دشمن، چیز، نفع اولیه، نفع ثانویه
مقدمه
پرسش آن بدنساز شکیبا این بود که چرا آن دختر برای ارتباط با من، جدایی از همسرم را شرط میگذارد؟!
پاسخ اما مربوط به آن نرینه جنس است که او را برای مداخله و فضولی در خویش فراخوانده است!
زن به لذت آنی قانع نیست و تا ته ته یک ماجرا پیش میرود، فرق شیطان با فرشتههای دیگه هم همین است که فرشتهها معطوف به دستور دیگری هستند ولی شیطان به اشتیاق خویش محکوم است و ولکن ماجرا نیست تا کاملاً از کنترل دیگری خارج شود!
ناگفته نماند که از کلمات(خدا و شیطان...) برای بیان بخشی از دادههای مربوط به آدمی استفاده میشود و لاغیر!
کابوسها، از رفتن به ته ته زنها و ترس ناشی از آنها روایت میکند، به همان شکلی که مردها با توسل به خدایگان، در روز روشن سرگرم صلح جهانی هستند!
مردی در خواب میبیند که با هالک واقعی در یک وضعیت همدلانه بدون اینکه بترسد و کلیشهای پاسخ دهد، میگردد و جملات انگلیسی میسازد و با او ارتباط میگیرد!
ماجراجویی زنانه، تنها و تنها با توسل به «قانون» امکانپذیر است!
قانون، شناخت سوژه از خویش را مهیا میکند، همانند خوانندهای که با متن موسیقی میفهمد که فالش نمیخواند، حتی اگر قرار باشد آن خواننده موسیقی اضافه بر متن قبلی ابداع یا اصلاح کند باید مبتنی بر نظم قبلی جایابی کند!
از بیهوده کاری استاد است که به دانشجو سهل گرفته میشود، هرچند بیهودهکاری نیز با تاخیر منتج به نتیجه میشود!
حال پرسش غایی و نهایی این است که بهواقع«کار» چیست که میتواند به عشق و اشتیاق گره بخورد؟!
روش
در تحقیق حاضر، دادههای زبانشناسی بصورت «تهدیدی» بررسی و موشِکافی میشوند، بخاطر همین در نگاه اولیه خشن و بیمعنا برداشت میشوند ولی از منظر retroactive پیغام را به مقصد میرساند!
در برخورد اولیه، مخاطب خود را به فراموشی، نمیدانم، نمیفهمم و کلیشههای تکراری میزند تا از بررسی متن بگریزد ولی متن او را رها نمیکند!
خشی از خشونت یک روانکاو، که حتی برای آنالیزان اخراج شده نیز تا ابد کار میکند!
پس روش فراتر از محتوا، کار میکند!
مخاطب حوصله خانواده را ندارد، به معنای دیگر حوصله خویش را ندارد، چرا که تحقیق در مورد آنها نیاز به «کار» دارد، که به کلیشهها مدرن و تکراری پشتپا میزند!
تداعی آزاد در فرم کنونی علاوه بر تداعی کلامی نیاز به شنیدن و تفکر دارد!
نتایج و نتیجهگیری
وسواس در مورد مرگ والدین، وسوسهای برای مرگ صور مشترک با آنهاست که تحقیق در مورد آنها فراتر از خیال میرود و از قاموس نهانی با آنها سر در میآورد!
تحقیق و کار نکردن در آنها نیز نتایج غریبی دارد: توسل به علوم بیگانه و خارجی برای واپسزدن قومیت و قوامیس خویش؛ پر شدن از محتوا و معانی که تنها ارتباطی صوری را ممکن میسازد، البته که تحمل شکل و شمایل آنها، صبوری میخواهد!
حفظ کردن مطالب انسانی با دو هدف انجام میشود؛ اولی دردناک شدن ارتباط با آنها و دومی فراموش کردن تاریخچه مربوط به آنها!
عجیب است که به حافظهای کتب آسمانی ارج مینهند!
بالاخره علومی مانند روان-شناسی برای غیرخودیها نیز کارکرد دارد!
آنکسی که شاعر نیست برای حمله ور شدن به من، میگوید "کسشعر" میگویی، چرا که یک عبارت به گوینده آن نیز دلالت دارد!
وقتی محقق برای تحقیق در فرامین خویشاوندی پا پیش نمیگذارد، آنها را فرامیخواند تا حتی در تجدید فراش خصوصی نیز دخالت کنند!
خوابین در رویا میبیند که شیرنیهای زیبایی درست میکند که محتوای مخدر دارند!
چنین خوابی حاوی دو تفسیر طنزگونه است که اولی از فریب خویش سخن میگوید و دومی به راه برونرفت سوژه از کنترل و هیبنوز دیگری سخن میراند!
از اینرو، عاشق واقعی کسی است که معشوق چشمنواز را دستخالی تور کند، این همان «کار» است!
اینشتین هم باشی نمیخواهی میلوا را در مقالات مشترک نام ببری!
دریا-نام هم باشی مادر و پارتنر خویش را فدا-کار مینامی تا دریا-دل نباشی!
منابع
اشارات قومشناسی داخلی و زندگیشناسی اینشتین خارجی به منابع و دلالتهای قبلی اضافه میشود!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی ، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۳/۱۲/۰۷