درسگفتار آسیب-شناسی-روانی، 4
پرسش: این موضوع درست است که همه مردم بعد از یک سانحه دچار PTSD نمیشوند و کسانی که قبلاً دچار اختلالات اضطرابی بودهاند یا حوادث دیگری را تجربه کردهاند برای ابتلا به این اختلال مستعد هستند؟
پاسخ: این موضوع در مورد همه اختلالات مصداق دارد و برای دچار شدن نیاز به آمادگی زیستی و روانشناختی وجود دارد. فرض کنید یک نفر مورد تجاوز قرار میگیرد و راحت میتواند در مورد اتفاقی که برایش افتاده و حتی جزئیات آن حرف بزند ولی شخص دیگری حتی آن را از خودش هم پنهان میکند یا دچار فراموشی میشود. در مورد دوم امکان اینکه فرد دچار علائم PTSD شود خیلی زیاد است. البته اگر ارتباط فرد با تروما ارتباط کلامی نباشد، ممکن است دچار علائم تجزیهای هم بشود؛ به عنوان مثال دچار فراموشی، یادزدودگی، گمگشتگی (disorientation) یا از همپاشیدگی شود.
ممکن است کودکی تجربه از دست دادن داشته باشد و بتواند در مورد آن حرف بزند و ناراحتیاش را به اطرافیان بگوید؛ حتی ممکن است بچهای در مورد غم و ناراحتیاش با کسی صحبت نکند اما در دل بازیاش آن غم را بازگو کند. اما کودک دیگری در همان شرایط حتی با اسباببازیهایش هم ارتباط نگیرد و فقط گوشهگیر شود؛ با کسی صحبت نکند یا اصلاً بازی نکند. ممکن است آن کودکی که گوشهگیری میکند بیشتر از طریق اختلالات تجزیهای خودش را نشان دهد تا از طریق PTSD.
آدمی نسبت به نمادین سازی تروماها مقاوم است بخاطر همین گرفتار تجزیه است!
پرسش: یادزدودگی بعد از سانحه را چگونه میتوان درمان کرد؟
پاسخ: در فیوگ (Fugue) تجزیه، هم از لحاظ شخصیتی دچار فراموشی میشوند و هم از لحاظ هویتی و ممکن است یک سری مقاطع زمانی را هم فراموش کنند و ندانند چه کسی هستند، پدر و مادرشان چه کسانی هستند و به کجا تعلق دارند. این افراد دچار نوعی گمگشتگی هم هستند. معمولاً ساختار زیربنایی آنها سایکوتیک و درمان آنها هم خیلی سخت و طولانی است. درمان بیشتر از نوع درمان سایکوتیکها است تا نوروتیکها. از آنجا که در این افراد گسستی بین قسمتهای مختلف شخصیت شکل میگیرد، اگر چه ممکن است با روشهایی مانند هیپنوز بخشهایی از خاطراتشان را برایشان یادآوری کرد اما پروسه درمان متفاوت است. ابتدا باید با آنها ارتباط برقرار شود و از آنجا که این افراد از ارتباط میترسند و مدام از نظر هویتی نوسان دارند تا جایی که ممکن است با اختلال شخصیت مرزی، دوقطبی یا سایکوتیک اشتباه گرفته شوند ولی اگر با آنها ارتباط برقرار شود (نباید در ابتدا تحت فشار قرار گیرند که یادآوری داشته باشند)، به تدریج یادآوری گام به گام رخ میدهد. در دل این یادآوری باید به آنها کمک کرد که ابعاد مختلف را به یاد آورند. مثلاً یکباره اسم پدرشان را به یاد میآورند و درمانگر باید به آنها کمک کند که از احساسشان و مسائل مختلف در ارتباط با پدرشان صحبت کنند. زمانی که فرد بتواند احساسهای متضادش مثل خشم و دوست داشتن نسبت به شخصی را به زبان آورد، به انسجام میرسد. اما افراد تجزیهای چون قادر نیستند احساسشان را بیان کنند ممکن است کلاً فرد مورد نظر و نسبت او با خودشان را فراموش کنند. مثل کسی که از خواهرش خشمگین است و در عین حال دوستش دارد ممکن است کلاً فراموش کند که او خواهرش است. زیرا وقتی فکر میکند که او خواهرش است، خیلی مسائل هم در ارتباط با خواهرش برایش تداعی میشود که نمیخواهد به یاد بیاورد ولی زمانی که بتواند در مورد آن مسائل آزاردهنده صحبت کند، نیازی نیست خواهرش را پاک کند.
فیوگ در معنای عام یک دال اساسی است که نشان میدهد بر سر آدمی چه آمده است! شاید در اخص موضوع بدانیم که هستیم ولی در معنای عام نمیدانیم که هستیم و به کجا تعلق داریم و نهایتاً قرار است چه شود؟! سوالات اساسی که به فراموشی رفته است!! همان "نمیدانم"ی که از آن فراری هستیم!
سوال: شخصیت مرزی چطور؟
پاسخ: این شخصیت مرز بین نوروتیک و سایکوتیک است. گاهی ساختار زیربنایی شخصیت مرزی سایکوتیک است و گاهی نوروتیک. همانطور که قبلاً گفته شد، مسئله نوروتیکها با پدر است و مسئله سایکوتیکها با مادر. تکیهگاه سایکوتیکها مادر است و به پدر (قطع کننده) آغشته نمیشوند، از واقعیت بیرونی میترسند و با آن ارتباط نمیگیرند. اگر هم مجبور شوند به دنیای بیرونی آغشته شوند، دچار توهم و هذیان میشوند. علت این که سایکوتیکها دچار توهم و هذیان میشوند این است که مجبور میشوند وارد جامعه شوند. مثلاً اگر یک فرد سایکوتیک ازدواج کند، احتمال اینکه علائم هذیان و توهم در او بالا بیاید خیلی زیاد است، مگر اینکه کسی که با او ازدواج کرده حکم همان تکیهگاه/ مادر را برای او داشته باشد. یعنی نگذارد فرد سایکوتیک آغشته به واقعیت بیرونی و قواعد اکثریت گردد. برعکس نوروتیکها وقتی توسط پدر (قطع کننده) با دنیای بیرون رابطه برقرار میکنند، به قواعد آن دنیا که همه به آن تکیه دارند، آغشته میشوند. تکیهگاه نوروتیک پدر میشود اما با او هم مشکل دارد. یعنی با قواعد و منطق مشکل دارند و همین قواعد و منطق باعث میشود که نترسند درصورتیکه یک سایکوتیک در چنین شرایطی ممکن است بترسد زیرا به منطق و قواعد بیرونی تکیه ندارد. شخصیت مرزی نه به مادر تکیه دارد نه به پدر. آنها به یک منطق باثباتی تکیه ندارند. زمانی افراد دچار این اختلال میشوند که نه تکیهگاه منطقی دارند (نام پدر)، نه میتوانند به مادر تکیه کنند. بارزترین ویژگی شخصیتهای مرزی بیثباتی آنها در افکار، رفتار، عاطفه و ... است. یک روز عاشق میشوند، روز بعد متنفر؛ یک روز خودشان را ستایش میکنند و روز بعد خودزنی؛ آنها حتی در بدن خود هم نوسان دارند. نوسان خلق آنها گاهی به قدری زیاد است که با دوقطبیها اشتباه گرفته میشوند درحالیکه مرزیها در همه ابعاد شخصیت دچار نوسان هستند اما دوقطبیها بیشتر نوسان خلق دارند. زمانی که فرد کلاً به منطق تکیه داشته باشد، هرچقدر هم که فشار روی او باشد و آسیب ببیند مرزی نمیشود و فقط سمپتوم میسازد؛ مثلاً ممکن است وسواس شدید پیدا کند زیرا منطق دارد و منطقاش یک منطق همگانی است. همچنین فرد سایکوتیکی که تکیهاش بر مادر است، مرزی نمیشود. او هم دارای قواعد دوتایی است. درواقع سایکوتیکها هم ثبات دارند و ثباتشان بر اساس همان رابطه دوتایی با مادر است. اما شخصیت مرزی هیچ ثباتی در خلق، عاطفه، ایدهها و باورهایش ندارد.
درمان شخصیت مرزی سختترین نوع درمان است و از بابتی آمادهترین حالت برای بنای یک سازه متفاوت در آدمی که جاری نیست!
پرسش: آیا ساختارهای نوروتیک و سایکوتیک قابلیت جابجایی دارند؟
پاسخ: خیر. اما اگر یک نوروتیک یا سایکوتیک تحت روانکاوی قرار بگیرد، میتواند قسمتهای دیگر روانش را نمادین کند. مثلاً یک سایکوتیک، در روانکاوی نمادین میشود، نه اینکه به آن تبدیل شود بلکه به نقطهای نزدیک میشود که بتواند با یک فرد نوروتیک ارتباط بگیرد. در مورد نوروتیک هم این موضوع اتفاق میافتد؛ زمانی که درمان میشود به نقطهای میرسد که میتواند با یک سایکوتیک ارتباط برقرار کند و او را تحمل کند. در غیر اینصورت اگر یک نوروتیک پای صحبت یک فرد سایکوتیک بشیند احساس سرگیجه، خواب آلودگی و اضطراب میکند. چون سایکوتیک در کلام و احساس و رفتارش مدام نوسان دارد و از این شاخه به آن شاخه میپرد. گسست و شکاف زیادی در کلامش وجود دارد و اجازه نمیدهد فرد مقابل انسجامی در سخنان و رفتار او بیابد. یک بدفهمی که وجود دارد این است که عدهای فکر میکنند روانکاوی میتواند ساختار را عوض کند در حالیکه اینطور نیست.
سایکوزها بعضی وقتها نهفته هستند و ممکن است با یک ترومایی آشکار شوند. زمانی آشکار میشوند که لازم باشد با یک موضع دیگری عمیقاً ارتباط بگیرند؛ مثل بچهدار شدن یا ازدواج.
برخی از نشانههایی که میتوان به وسیله آنها فرد سایکوتیک را شناسایی کرد:
1 - یکی از علائم سایکوتیک این است که وقتی جلوی فردی دیگر (درمانگر) نشسته، جوری صحبت میکند که انگار کسی وجود ندارد. ممکن است سؤالی از او پرسیده شود و جواب هم بدهد اما با مدل دوتایی خودش پاسخ میدهد.
2 – موقع صحبت کردن متوجه میشویم که او به مادرش متصل است یا با قواعد مادرش صحبت میکند.
3 – در روال گفتارش یک تکرار وجود دارد. مثلاً یک داستان را مدام تکرار میکند.
4 – نسبت به صحبت کردن درباره یک سری مسائل اولیه، راحتتر است. مثلاً به راحتی میتواند در مورد خودارضایی خودش یا هر مسئلهای که تابو است صحبت کند و دچار استرس و تنش نشود.
5 – در گفتمان فرد سایکوتیک پدر غایب است یا اگر هم وجود دارد، نوع گفتگویش نشان میدهد که پدر مهم نیست و نقشی ندارد. ولی مادر حضور دارد و پررنگ است اگرچه ممکن است از مادر انتقاد هم بکند.
پرسش: چطور ممکن است که یک مادر سایکوزساز، هم یک فرزند سایکوتیک داشته باشد و هم یک فرزند عادی؟
پاسخ: هر فرزندی ممکن است پروسه متفاوتی طی کند؛ هم از نظر بدنی، هم از نظر روانی. ممکن است والدین با بچه اول خیلی با وسواس و کنترل رفتار کنند اما با فرزند دوم، خیلی از آن نگرانیها و کنترلها نباشد. اما در خانوادهایی که مادر سایکوزساز است احتمال اینکه فرزندان دیگر هم آغشته شده باشند زیاد است. ممکن است که در همه آنها به صورت آشکار بروز نکرده باشد و پنهان باشد و با یک تروما آشکار شود. بعضی مواقع هم احتمال دارد در خانوادهایی که یکی از فرزندان سایکوز است، فرزند دیگر دچار وسواس خیلی شدید شود طوریکه ساختار زیربنایی آن وسواس، سایکوز باشد. حتی ممکن است سایکوز به صورت شکوفا شدن در علم پدیدار شود زیرا توانسته قسمتی از وجودش را نمادین کند درحالیکه فرزند دیگری از همان خانواده، به دلیل محدود شدن نتواند ابعاد مختلف خود را نمادین کند و سمپتومی بسازد که به عنوان شخصیت سایکوتیک تشخیص داده میشود. فردی را در نظر بگیرید که ساختار سایکوتیک دارد اما در شغلی قرار گرفته که در یک فضای علمی، مثل آزمایشگاه میتواند تولیدات علمی داشته باشد و به پیشرفت علم و دانش کمک کند اما همین فرد در یک فضای اجتماعی، علائم سایکوز نشان میدهد و دچار مشکل میشود.
- ۰۱/۰۹/۰۸