خروجی روانکاوی!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
خروجی روانکاوی چیست؟! آیا فرد تحت تحلیل نهایتاً انقلابی و رادیکال میشود؟!
چنین نگاه و تحلیلی یک موضع نرمالیته را میطلبد! به بیان دیگر چنین قضاوتی زمانی معنا مییابد که «ناخودآگاه» موجودیت نداشته باشد! یعنی اولاً «حق و حقیقت» موجودیت داشته باشد دوماً هویدا باشد و نهایتاً قطبیت واقعی یابد! اگر همه این موارد مصداق و عینیت بیرونی یابد مسله انتخاب مطرح میشود!
حال آنکه آدمی در نامشخصترین حالت ممکن موجودیت دارد که نمایش عکس آن، انطباقی با او ندارد و ماندگار نیست!
از اینرو، افرادی که در حالت بینابین و نامشخص قرار میگیرند و توان انتخاب ندارند، روایت واقعیتری از انسان کنونی دارند! اگر انقلابیها مورد مداقه مروری قرار گیرند موضع آنها در گذر زمان مردد میشود حتی اگر رهبران آنها تا مرگ خود مصمم باشند!
اگرچه چشمان ادیپ تاوان تمنای مادری را داد ولی در عصر حاضر دختران او در مرددترین حالت ممکن به سوی گسست میروند حتی اگر همان آواز را سر دهند!
واژگان کلیدی: روانکاوی، انقلابی، رادیکال، ناخودآگاه، حق، قطبیت، ادیپ
مثلث ادیپ به نام ادیپ ثبت میشود ولی میل مادری قویتر است، اوست که به «غیر» بدبین است و میخواهد با فرزند خود حادث شود!
از این رو، قطبیتهای که شکل میگیرند در نهایت حاصل یکی دارد! با وجود اینکه طرفین ظاهراً دشمن یکدیگرند!
در روانکاوی نیز رابطه آنالیزان و آنالیست در شروع درمان به قطبیترین حالت ممکن میرسد که اگر به عمل تبدیل شود میتواند قربانی بگیرد ولی اگر روانکاوی پیش رود به نامشخصترین موضع ممکن سوق مییابد؛ یه چیزی از جنس «ناخودآگاه»!
با این وجود، آدمی آغشته به نقصان دیگری است و آنچه از او دریافت میکند حالت کج و معوجی از درون و بیرون است که سوژه با سرعت بسیار زیاد درگیر تحلیل آن است حتی اگر ظاهراً در آخرین مرحله یوگا سر کند!
بنابراین پذیرش نقصان به معنای روانشناسی آن فقط در ساحت ظاهری امکانپذیز است!
جنگ و جدل، پیامهای متناقضی ارسال میکند که دشمنی طرفین سطحیترین پیغام اوست! و زایشهای بعدی پیامهای واقعی را آشکار میکند! از اینرو یا باید منتظر ماند و یا با سرعت تحلیل درونی همراه شد!
اگر بیرون از روانکاوی نشستهاید فعلاً باید منتظر باشید تا خروجی آن را بفهمید!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۲/۰۸/۲۰
دکتر ربیعی هرزگاهی نوشته های شما رو میخونم کلا تولیدات و تولید کننده هایی که ذهنم رو به چالش میکشن دوست دارم
البته نامی که برای این چالش به اعتبار یونگ انتخاب میکنم برام جذاب تره، یک چالش کهن الگویی
در خیلی از نوشته هاتون اونو سر میکشم و لذت بخشه
ولی یه جاهایی این دیگه اون نیست گویی زیر دندون میاد جامد شده شراب نیست
مثلا جاهایی که از اسامی خاص استفاده میشه حالا چه اسم انسان یا هر ادوات و هنر و...
امروز مرحله آخر یوگا از اون موارده یا اسامی انسان مثل پانیذ!
گویی یه خواستگاری در حال رخداده و تداعی کور میشه رها نیست ناخودآگاه نیست
انگار منتظر باید بود که قسمتهای دیگرش بیرون بیاد و تو اولین نفر بخونی یا ببینی میدونید یه چیزی توش داره یه طعم اضافه!