نگاه (The Gaze)
سه شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۸:۰۹ ق.ظ
مهدی ربیعی[1]
سالها پیش کتابی مفصل و ستبری با عنوان «من یک شارلاتان هستم» نوشتم که هیچگاه زیر چاپ نرفت، تفاوت من آن زمان با من این زمان، یک توهم بزرگ است!
اولی عادت به عادی بودن را نداشت و دومی خواص خاص بودن را ندارد!
گشایش را در یک رویا دریافتم، در آن خواب، دوست قدیمی که اخیراً رئیس دانشگاه شده در پاسخ تبریک من پرسید؛ تو چطور آدرس من را پیدا کردی؟!
حال باید دید که او از موضع قانون، من خیالاتی را مینگرد یا من از موضع واقع، وسواس او را به سخره میگیرم!
نگاه چه از موضع او باشد چه از موضع من، مولد شرم است!
نگاهی که اگر نا دیده شود، میتواند روانکاو را بدل به سیاسیکاری کند!
- ۰۴/۰۷/۰۲
