جلسه اول از سلسله نشستهای تداعی آزاد
تاریخ جلسه؛ ۱۴۰۲/۴/۲۶
سوال: آیا در این جلسات قرار است تداعی آزاد به شکل گروهی انجام شود؟
تداعی دکتر ربیعی: خیر، به شکل گروهی تداعی صورت نمیگیرد. شما قطعاً پرسشها، سوالات و درخواستهایی دارید و در واقع مرا در جایگاهی فرامیخوانید. قاعدتاً تنها چیزی که از طرف شما میتواند در این جلسات مطرح شود، همان پرسشها و درخواستهای شماست.
سوال: تداعی آزاد چیست؟
تداعی دکتر ربیعی: بر اساس متون نظری و کلینیکال، تداعی آزاد فضایی است که در آن فرد میتواند بدون سانسور، هر آنچه به ذهنش میرسد را مطرح کند. اما تداعی آزاد فازها و مراحل مختلفی دارد و برخی افراد نمیتوانند در حالت تداعی آزاد قرار بگیرند و بدون سانسور برای دیگری صحبت کنند. این امکان برای آنان وجود ندارد و حتی اگر هم در موقعیت تداعی آزاد قرار گیرند، بر اساس چارچوبها و فرمتهای همیشگیای که با آنها عمل کردهاند صحبت میکنند. این درباره افرادی است که نمیتوانند تداعی آزاد انجام دهند.
اما در مقابل، افرادی هستند که میتوانند تداعی آزاد کنند. برای این افراد نیز روال و فرآیندی طی میشود. فرآیند اولیه به این شکل است که ابتدا فرد درباره دنیای درونیاش برای دیگری تداعی میکند و هر دال و نشانهای، باعث میشود دالهای دیگری به صورت زنجیرهوار و بدون سانسور به دنبال آن بیایند و فرد آنها را بیان کند. مرحله بعدی فراتر از این است؛ یعنی دقیقاً جایی است که تداعی از ساحت «نمیدانم» سرچشمه میگیرد.
بر اساس این فرآیندها، روانکاوی و روانکاو نیز با هم تفاوت میکنند.
سوال: در فرآیند روانکاوی، تداعی آزاد چگونه است؟ آیا فقط آنالیزان (مراجع) صحبت میکند یا آنالیست (روانکاو) نیز کمک کرده و صحبتی میکند؟
تداعی دکتر ربیعی: یکی از خطاها و سوءخوانشهایی که درباره تداعی آزاد وجود دارد (البته افراد مختلف در ساحت نظری به شکلهای متفاوتی درباره آن صحبت کردهاند) این است که برخی میگویند آنالیزان باید فعال باشد و برخی دیگر معتقدند روانکاو باید فعال باشد و صحبتهای مختلفی مطرح میشود. اما در تداعی آزاد، هیچ چیز از قبل مشخص نیست؛ همانطور که جلسات ما نیز از پیش تعیین شده نیست و جلسهای که محتوایش از قبل مشخص باشد، ارزش چندانی ندارد. به همین دلیل مشخص نیست در طول این جلسات چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
پس درباره اینکه نقش آنالیزان و آنالیست چگونه است و هرکدام چقدر صحبت میکنند، در یک تداعی آزاد واقعی معلوم نیست. ممکن است در برخی جلسات حتی روانکاو بیشتر صحبت کند و در برخی جلسات دیگر نه. حتی در مورد بعضی افراد ممکن است فقط آنالیزان صحبت کند.
سوال: هنگامی که تداعی آزاد فرد همراه با خشم باشد، آن خشم دال بر چیست؟
تداعی دکتر ربیعی: روانکاو نمیتواند بگوید که خشم دال بر چیست و دلالت بر چه دارد. این را خود آنالیزان باید بیان کند. یعنی بر اساس صحبتها و تداعیهایی که دارد، نشان میدهد که خشمش نشان از چیست.
آنجایی که میآیند و سندرومها و نشانگان را تعریف، مشخص یا علتشناسی میکنند، اینها ربطی به روانکاوی ندارد و آنجا دیگر روانکاوی صورت نمیگیرد؛ آنان این کار را بر اساس دیدگاههای دیگر انجام میدهند.
در روانکاوی، این خود آنالیزان است که با تداعیهایش میگوید هر چیز دلالتش بر چیست. یعنی شما قاعدتاً باید این سوال را از خود آنالیزان (کسی که تداعی میکند) بپرسید.
سوال: اگر سانسور وجود داشته باشد، باز هم میتوان گفت تداعی آزاد رخ داده و به هدف آن رسیدهایم؟
تداعی دکتر ربیعی: سانسور همیشه وجود دارد. یعنی انسانی که به کلام مسلح است، هیچگاه نمیتوان گفت سانسور وجود ندارد. در نتیجه، تداعی آزاد دقیقاً در ارتباط با سانسور معنی پیدا میکند و اگر سانسور وجود نداشته باشد، فرد در حال تداعی آزاد است.
شما حالت شبهآن را در سایکوتیکها میبینید. سایکوتیکها هرچه در ذهنشان میآید بیرون میریزند؛ انگار که به نوعی در حال تداعی آزاد هستند. در آنان چیزی پنهان نمیشود و اگر هم پنهان یا سانسور شود، مقدارش بسیار کم است. اما درباره نوروتیک، سانسور همیشه وجود دارد.
سوال: چرا تداعی آزاد باید در حضور فرد دیگری باشد؟ اصلاً چه نیازی به حضور «دیگری» هست؟ در خلوت، فرد آزادی بیشتری برای تداعی بدون سانسور دارد.
تداعی دکتر ربیعی: درباره «دیگری» صحبتهای بسیاری وجود دارد و طیف وسیعی را شامل میشود.
اولین «دیگری» همان مادر است؛ یعنی مادری که میآید و کودک را «ترجمه» میکند. یعنی کودک نیازهایش را ابتدا با بدنش نشان میدهد: با قالبها [احتمالاً "حالات"] و علائم بدنی و واکنشهایش. و نشان میدهد که کدام حالتش برای خواب، کدام برای غذا یا کدام برای درد است. اینجا مادر شروع میکند به گذاشتن کلمه، و کلمه را با آن حالت یا نیاز پیوند میزند. در واقع مادر مانند یک آینه شروع به ترجمه کردن کودک میکند. حالا اگر مادر در این زمینه خوب عمل کند، قاعدتاً کودک نیز شناخت بیشتری از نیازهایش پیدا میکند و اگر مادر نتواند و ناموفق باشد، قاعدتاً اتفاقی که میافتد این است که کودک به سی سالگی میرسد اما هنوز نمیداند گرسنه است یا چه میخواهد...
برخی از والدین فقط در همان نشانههای اولیه بدنی متوقف میمانند و بعداً به آنها اهمیت نمیدهند. اما والدینی که خوب عمل میکنند، شروع به ترجمه کردن میکنند و در فرآیندهای بعدی نیز خود کودک با تحقیق و تفحص و جستجو، بخشی از خودش را کشف میکند.
پس این «دیگری» لازم است. یعنی از همان ابتدای تولد، کودک از طریق «دیگری» خودش را میشناسد.
و «دیگری» هم مانع است و هم تسهیلکننده.
چرا مانع است؟ چون چارچوب به ما میدهد. چون فرد به تنهایی نمیتواند خودش را بشناسد.
وقتی جلوی آینه هستید و خود را میبینید، بر اساس فرضیهها، تعاریف و نظریههای موجود، شروع به بیان خود و تداعی خود خواهید کرد. یعنی اگر تصوری دارید که «من آدم بسیار باهوشی هستم» یا «من آدم بسیار مظلومی هستم»، اگر جلوی آینه بخواهید درباره خودتان صحبت کنید، بر اساس همین ساختار صحبت خواهید کرد و جز این نمیتوانید صحبت کنید. اگر بخواهید خارج از این چارچوب صحبت کنید، دچار اضطراب و تنش و آزار خواهید شد.
اما در حضور «دیگری» داستان فرق میکند. در حضور دیگری، شما به او میگویید، حرفهایتان به او برخورد میکند و او با توجه به حرف شما واکنش نشان میدهد. و اگر آن واکنشها متفاوت از «آینههای» قبلی باشند، میتوانند شما را وسعت دهند. پس هر «دیگری»ای هم نمیتواند به شما کمک کند.
مثلاً «دیگری»ای که به گونهای باشد که وسعتش از پدر و مادر شما فراتر نرود، فقط به همان اندازه به شما داده خواهد داد. اما اگر «دیگری»ای باشد که وقتی با او صحبت میکنید، حرفهایتان به او برخورد کند و بازگردد، و در این رفت و برگشت، سوالات جدیدی برای شما ایجاد شود، آنگاه است که وسعت پیدا میکنید. پس این «دیگری» لازم است و اگر نباشد، شما درجا خواهید زد.
هیچ فردی نبوده که در تحلیل، «دیگری» وجود نداشته باشد. حتی در مورد بسیاری که میگویند فروید خودش آنالیز نشده، اینطور نیست. فروید به چند طریق آنالیز شد: میزان مطالعهاش بسیار بالا بود، نامهنگاریهای زیادی با افراد مختلف و مهم داشت، افرادی میآمدند و درباره کامپلکسهایشان صحبت میکردند. در همین رفتوبرگشتها و نقدها، حجم زیادی داده به دست میآورد و انگار خود را در معرض آنالیز عمومی قرار داده بود.
سوال: آیا روانکاو، مراجع را ترجمه میکند؟
تداعی دکتر ربیعی: ترجمه واقعی از طریق خود فرد رخ میدهد. به عبارت دیگر میتوان گفت روانکاو موضوعی است که تسهیل میکند و کمک مینماید. اینطور نیست که روانکاو، آنالیزان را ترجمه کند، بلکه این امر را تسهیل مینماید.
یعنی اگر روانکاو وجود نداشته باشد، خود فرد خودش را ترجمه نمیکند.
در اینجا فرقی بین کودک و بزرگسال نیست. بزرگسال نیز یک کودک است. ما در روانکاوی، «آنالیز کودکان» و «آنالیز بزرگسالان» نداریم، چون بزرگسال همان کودک است. اما در واقع تفاوت بزرگسال با آن کودک تنها در این است که کودک هرچه سنش پایینتر باشد، آن فضای آزادش کمتر است، چون هنوز به زبان مسلح نشده است (مثل کودک چندماهه). اما زمانی که انسان به زبان مسلح میشود و از لحاظ حرکت نیز توانایی جستجو پیدا میکند، فضای بیشتری دارد و این فضای آزاد برای آنالیز لازم است.
سوال: شما الآن در موضع آنالیزان دارید تداعی میکنید؟
تداعی دکتر ربیعی: درباره موضع هر فردی دو حالت وجود دارد: یک حالت، موضعی است که فرد درباره خودش دارد، و حالت دیگر، موضعی است که «دیگری» درباره آن فرد دارد (مثل زمانی که میپرسند روانکاو کیست).
خب ممکن است برای روانکاو نیز تعاریف مختلفی وجود داشته باشد. در کتب و میان کسانی که کار کلینیکال روانکاوی انجام میدهند، درباره اینکه چه کسی روانکاو است صحبتهای مختلفی شده و حتی انجمنهای مختلفی وجود دارند که مشخص میکنند چه کسی روانکاو است. اما موضوع این است که کسی که اشتیاق به روانکاوی دارد، در مراحل مختلف ممکن است افراد مختلفی را در جایگاه روانکاو ببیند؛ یعنی ممکن است فردی را به عنوان روانکاو ببیند که از نظر دیگران روانکاو نباشد و حتی خودش آنالیزان باشد.
پس یک موضوع این است که دیگران درباره روانکاو چه میگویند، و موضوع دیگر این است که اگر از خود آن روانکاو بپرسید که خودش درباره خودش چه نظری دارد، داستان متفاوت میشود.
این سوال که پرسیده شد: «از چه موضعی دارید صحبت میکنید؟» اگر بخواهم به خودم این پاسخ را بدهم، میگویم: من از جایگاه «نمیدانم» دارم پاسخ میدهم. یعنی از جایگاه «نمیدانم» دارم تداعی میکنم و هیچ یک از مطالبی که الان دربارهاش صحبت میکنم، از قبل آماده نکردهام. شما میپرسید و من بر اساس پرسش شما تداعی میکنم.
سوال: عمق دستیابی به بخشهای نهفته شخصیت با تداعی آزاد چقدر است؟
تداعی دکتر ربیعی: این سوال پیچیدهای است. اولین تداعی من این است که تداعی آزاد اصلاً فرآیندی نیست که فقط به یک سوژه مربوط باشد. یعنی بخشی از داستان، مربوط به قبل از این است که خود سوژه بخواهد یا اشتیاقش را داشته باشد؛ باید یک آمادگیهایی از قبل وجود داشته باشد.
یعنی وقتی میگوییم هرکسی نمیتواند تداعی آزاد کند، به این دلیل است که پدر و مادر و نیاکان آن فرد طوری نبودهاند که سوژه حالا بتواند تداعی کند. یعنی بخشی از کار را آنان باید انجام داده باشند و این موضوع ربطی به سواد و تحصیلات و... ندارد. اما لازم است که آنان این فرآیند را پیشتر طی کرده باشند. ممکن است فردی خانواده تحصیلکردهای نداشته باشد، اما همیشه دنبال این بوده که جستجو کند و بفهمد حقیقت چیست و در واقع از بسیاری از قالبهایی که از قبل برایش تعیین شده، خارج شود و حرکت کند.
در نتیجه، فردی که حالا میخواهد روانکاوی شود، بخشی از کار را قبلاً انجام داده است. و اینکه آیا شما تداعی آزاد را به واقع انجام میدهید، بخشی به این موضوع برمیگردد.
دوم اینکه، قاعدتاً خود تداعی آزاد به واقع زندگی فرد را دگرگون میکند. یعنی اینطور نیست که شما بخواهید هیچ چیز دستنخورده بماند – همه چیز اعم از کار، شغل، خانواده، آینده، افکار، ایدهها – و بعد بگویید میخواهم تداعی آزاد هم انجام دهم. پس تداعی آزاد به واقع این تغییرات را به همراه دارد و خودبهخود شما را درگیر میکند. یعنی اگر شما یک فرد سیاسی نباشید، خودبهخود به آن ورود پیدا میکنید؛ یا اگر مثلاً بگویید میخواهم در حوزه اقتصادی دستنخورده بمانم، چنین چیزی امکانپذیر نیست.
یعنی اگر بخواهید همه چیز دستنخورده بماند، آن تداعی آزاد شما به واقع رخ نداده است و آن انتظاری که قرار است برآورده شود، فقط تا حدی محقق میشود. و به همین دلیل است که بسیاری از روانکاویها قطع میشود.
سوال: پیششرطهای لازم برای ورود فرد به روانکاوی، به غیر از چیزهایی که گفتید، چه چیزهای دیگری هستند؟
تداعی دکتر ربیعی: بر اساس متون نظری، مهمترین آیتم «اشتیاق» است. اما اینکه فرد اشتیاق داشته باشد، خودش یک مسئله است. آیا فرد اصلاً میداند اشتیاقش چیست؟ یعنی ممکن است فرد بگوید: «من میخواهم روانکاوی شوم»، اما این را فقط در زبان و کلام میگوید و وقتی وارد تداعی آزاد میشود، میبینیم آن کارهایی که حداقل باید در تداعی آزاد انجام دهد – یعنی هر آنچه به ذهنش میرسد را بگوید – نمیتواند انجام دهد یا نمیخواهد انجام دهد. انگار که آن جایگاه یا عنوان یا موضعی که فکر میکند روانکاوی به او میدهد را میخواهد.
پس یکی دیگر از چیزهای مهم، «اشتیاق» است – همان علاقه. اما این چیزی نیست که فرد بتواند به راحتی درباره آن صحبت کند. حتی ممکن است فرد در مراحل پایانی روانکاوی بفهمد که اشتیاق و علاقهاش چه چیزی است.
اما همین که فرد بتواند کاملاً تن بدهد به اینکه هر آنچه به ذهنش میرسد را بگوید، اگر محقق شود، به نظر میرسد از نظر آیتمهای مختلف، فرد میخواهد به خودش بپردازد.
سوال: چرا این جلسات رایگان هستند؟
تداعی دکتر ربیعی: گفتم که من از ساحت «نمیدانم» تداعی میکنم. یعنی در واقع هر آنچه میآید، از قبل آماده نشده. چیزی که الآن در ذهنم هست این است که من این جلسات را با علاقه و اشتیاق و یک میل درونی شروع کردم. و اینکه در آینده چه اتفاقاتی بیفتد نمیدانم و اینکه جلسات بعدی چگونه برگزار خواهد شد را نیز نمیدانم.
سوال: گفتید در فرآیند تداعی آزاد دو مرحله طی میشود و در مرحله دوم فرد از ساحت «نمیدانم» تداعی میکند. میشود در مورد این ساحت بیشتر توضیح دهید؟
تداعی دکتر ربیعی: کل فرآیند روانکاوی و تداعی بدین گونه است که فرد هر آنچه برایش تداعی میشود را – بدون سانسور – در موردش میگوید و بر اساس آن سلسله دالها به تداعی میپردازد. یعنی فردی که برای روانکاوی میآید، اگر روانکاوی از قبل مشخص باشد یا فرآیندی که اسم روانکاوی را یدک میکشد، آن روانکاوی نیست.
یعنی چه کسی که در جایگاه روانکاو است و چه کسی که آنالیزان است، اگر پیشاپیش بداند که میخواهد چه بگوید و چه چیزهایی قرار است رخ دهد، آن دیگر روانکاوی نیست.
و قاعدتاً اینجاست که ناخودآگاه معنی پیدا میکند. و اینکه بسیاری، ناخودآگاه را تعریف میکنند یا در مورد محتوایش صحبت میکنند، بر اساس متون، این فقط یک ترجمه است – یک ترجمه از متونی که منتسب به ناخودآگاه است. وگرنه وقتی میگوییم ناخودآگاه، یعنی چیزی درباره آن نمیدانیم.
سوال: چطور بفهمیم کاندیدای مناسبی برای روانکاوی هستیم؟
تداعی دکتر ربیعی: این شمایید که باید در موردش تداعی کنید.
نکته: فردی که در حوزه روانکاوی تحت تحلیل قرار میگیرد و تحلیل میشود، قاعدتاً دیگر نمیتواند یک سری چیزها را از یکدیگر متمایز کند و بگوید: «من میخواهم فقط در کلینیک یا اتاق درمان تداعی کنم و در جای دیگر نه».
اگر شما به این حوزه ورود کنید، همان داستان انگشت دادن به ساحت روانکاوی و روانکاو پیش میآید و او تمام وجودتان را قورت میدهد!
بنابراین نمیتوانید بگویید: «من میخواهم در جلسات روانکاوی، روانکاو باشم و در جای دیگر مشاور». اگر به قاعده تداعی آزاد آغشته شده باشید، آنگاه در همه جا به آنچه برایتان تداعی میشود تکیه میکنید و در مورد آن میگویید.
یعنی به عبارت دیگر، تکیهگاهی که در شما به اصطلاح به «پدر، جامعه، تاریخ، گذشته» وجود داشته، از آن بخش برداشته شده (نه به این معنی که خط خورده) و آمده به این سمت که انگار شما یک تکیهگاه دیگر محکم دارید و آن «تداعیهای خودتان» است.
و اگر این رخ ندهد، حتی اگر کل متون روانکاوی و کل فلسفه را از بر باشید، روانکاو نیستید و از قاعده روانکاوی – که همان تداعی آزاد است – استفاده نمیکنید.
علیرغم این، میبینید اسامی مختلف زیادی برای روانکاوی مطرح میشود و درباره آن صحبت میکنند، اما اصلاً در موردش تداعی آزادی وجود ندارد.
سوال: در مورد بچهها از چه سنی میتوانیم تداعی آزاد را برایشان شروع کنیم؟ کاندیدایی هست؛ کودکی ۹ ساله که در خانواده بسیار عزیز است و تا به حال تنبیه نشده، اما خشم دارد و خشمش را اینگونه بروز میدهد که وقتی مادر یا مادربزرگش را میزند، به آرامشی که میخواهد میرسد.
تداعی دکتر ربیعی: در ارتباط با بچهها تداعی آزاد رخ میدهد، ولی لزوماً با کلمات نیست، بلکه با همان جستجوهایشان، پرسشهایشان و با همان اَکتها (اعمال) و رفتارهایی که انجام میدهند.
به عبارتی، آنان سلسله دالها را به شما نشان میدهند و با همانها به شما خواهند گفت که مسئلهشان چیست.
اما خوانشی که اتفاق میافتد، لزوماً خوانشی نیست که آنان را مد نظر داشته باشد... یعنی همان چیزی که شما گفتید: یعنی شما میروید و روی سندرومها دست میگذارید و میگویید: «خشم دارد، پرخاشگری میکند و مادرش را میزند». یعنی شما سندروم و آن چیزی که به عنوان مشکل مطرح میشود را برجسته میکنید.
ولی همین بچه، با سوالاتی که میپرسد، با اَکتها، اعمال و رفتارهایی که دارد و با بازیهایش، با شما حرف میزند و میگوید مشکلش چیست، ولی شما آن را نمیبینید.
قاعدتاً کسی که بخواهد در حوزه روانکاوی با کودک کار کند، با حوزه بزرگسالی متفاوت است. در حوزه بزرگسالی با کلمات سر و کار داریم، اما در ارتباط با بچهها قاعدتاً هم زمان جلسات باید بیشتر باشد و هم فضایی فراهم شود که کودک در واقع بتواند از طریق بازی و شکلهای مختلف دیگر، درباره دنیای درونیاش صحبت کند. اتفاقاً بچهها دنیای درونیشان را راحتتر نشان میدهند و میزان پوشاندن و ماسکمالی کردن در بزرگسالان بیشتر است.
سوال: چه زمانی میشود گفت آنالیزان به پایان جلسات روانکاوی رسیده؟ به بیان دیگر، پایان جلسات روانکاوی چه زمانی است؟
تداعی دکتر ربیعی: درباره پایان جلسات روانکاوی در حوزه نظری پاسخهایی وجود دارد، از جمله این که کسی که به پایان روانکاوی رسیده باشد، قاعدتاً باید «حدوث» داشته باشد (اتفاقی در او رخ داده باشد)، تولید داشته باشد، یا به مرحلهای رسیده باشد که روانکاوی او را یک قدم جلوتر برده باشد.
و همچنین روالهایی وجود دارد تا بفهمند فردی که روانکاوی شده، آیا به پایان روانکاوی رسیده است یا نه.
ولی مهمتر از همه این تعاریف، این است که آیا فردی که در موضع روانکاوی است، کاملاً آغشته به تداعی آزاد و روانکاوی هست یا نه. یعنی کسی که میبینید عنوان روانکاوی را یدک میکشد و در انجمنهای مختلف مورد تایید است، و میبینید که کار روانشناسی، کار درمان، کار روانپزشکی انجام میدهد و با دیدگاههای مختلف دیگر هم کار میکند و بعد عنوان روانکاوی را نیز با خود دارد... چنین چیزی برای کسی که به پایان روانکاوی رسیده باشد ممکن نیست. یعنی اگر چنین فردی دیدهاید، بدانید که او روانکاو نیست.
فردی که کاملاً به روانکاوی و تداعی آزاد آغشته شده باشد، میتوان گفت که روانکاویاش به پایان رسیده است.
- ۰۴/۰۸/۲۴
