امر تشخیص در روان!
پرسش: چرا اقبال به امر تشخیص اختلال روانی در حال گسترش است؟!
تداعی: ابعاد وسیعی از آدمی که در «گذشته» زندگی در خفا داشت و یا به میانجی هنر یا دین...خود را نشان میداد، در حال بروز و ظهور بیواسطه است! از این رو، علاوه بر متخصصان حوزه روان، سایر حوزه-ها هم وسوسه میشوند تا در امر تشخیص پیش-قدم شوند ولی در عمل عقباند!
قبلاً اشارتی بر این داشتم که واسطههایی(به مانند هنر و ورزش...) به زودی کارکرد خود را از دست خواهند، این داستان در مورد حوزههای متولی امر تشخیص هم مصداق دارد، چرا که دیگر نیازی به واپسزنی سابق نیست! سیستمهای روانشناختی-روانپزشکی بسیار کندتر از وسعت ظهور و بروز فانتزیهای ممنوع عمل میکنند، به بیان دیگر سیستمهای مرده همیشه از خلاقیت ساحت نهانی غافلگیر میشوند!
از این رو، چنین «اقبالی» از روی ناچاری است، همانطور که سیستمهای تشخیصی-آماری مانند DSM و ICD هر روز بر تعداد طبقات تشیخصی خود میافزایند ولی در عمل فقیر و فلجاند!
گرچه متخصصان حوزه روان، جار و جنجال به راه انداختند که چرا حوزههای دیگر مانند حوزه قضایی در امر تشخیص دخالت کرده است ولی در واقع/ ناخودآگاه، «دیگری» را به کمک خود فراخواندند، این کمکخواهی از روی درماندگی است، و آن «دیگری» در حال تغییر روش برای «آینده» است!
در آینده از ساحت تصویر و فانتزی در جهت کنترل فانتزیهای ممنوع(همان ابعاد نهانی) بشر کمک خواهند گرفت، هر چند نتیجه آن هم پیشاپیش مشخص است تا تماماً و بیواسطه ظهور و بروز داشته باشند!
اشارت تیتر خبری BBC را ببینید؛ "آیا امکان دارد هوش مصنوعی پا در کفش روحانیون کند؟"!!
- ۰۲/۰۵/۰۲