جاسوس!
مهدی ربیعی[1]
راز مگو را با که بگویم؟! اصلاً بگویم یا نگویم؟! بالاخره کدام گوی ام؟!
در نمایش"چشمان کاملاً بازی که نمیبیند" نباید به مخوفترین ساحت خویش پا بگذاریم!
به بیان دیگر، در اعماق مسلمانی خویش نباید متوجه شویم که غرق در توجیهات قوم یهود هستیم!
بینوا آن گوینده مجازی که خود را میکشد تا به دیگران بگوید «احساسی نباشید وگرنه برده دیگران میشوید»!
کافی است چند روزی از تداعی نوشتاری فاصله بگیرم تا خود را در بدگویی علیه دشمنان دوست نما بیابم؛ همان ساحت غیبت!
در چنین بلاغتی است که ندا-دهنده از ندامت من دست میشوید!
بنابراین، به جای ارزیابیهای عجیب و غریب و پرهزینه برای شناسایی جاسوسان، کافی است توجهیات نوشتاری آنها را کندوکاو کنیم!
البته اگر سر از خودمان درنیاوریم!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی ، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۴/۰۵/۱۲