تداعی آزاد

بایگانی

اولیات ارتباط

سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، ۰۹:۱۹ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

 

وقتی‌که در تحول خویش گم‌گشته‌ام، چگونه سردرآرم که در رشدم یا عقب‌گرد؟!

یک به یک در حال جدایی‌اند، استقلالی که بوی جنون می‌دهد؛ اولی از روی حسادت، دومی در بهانه مواصلت، سومی به دنبال بهانه، چهارمی نیامده می‌رود...

 اما آن‌ «چیزی» که نباید به آن بپردازم؛ «دنبال‌کننده من به دنبال چیست؟!»

ام الفساد دو عالم در مورد من چه راست می‌گوید؛ "امان از طنز تلخ روزگار، کسی که خودش باید فرمانده جنگ نرم باشه، رفته داره آزمون مسخره جنگ نرم میده"

فرمان‌ده جنگ نرم در موضع روان-کاو اعظم، همه چیز و همه کس را قربانی کرد تا آن باقی‌مانده‌ها مداماً در حال اثبات این باشند که هیچ‌گاه «حاضر نیستند» تا او را از دست بدهند!

در چنین حالتی است که درمان‌گر در عذاب ناشی از چسبیدن به درمان‌جو می‌خواهد او را به جلو هول دهد!

آزادگی به آن نیست که در توجیه «عدم ارتباط با دیگری» جنسی بودن متجاوز را علم و بهانه کنیم، عاقبت چنین دستاویزی، فراموشی قواعد مربوط به ارتباط و دال‌های مربوط به فرار است، همچنین مقاومت در برابر «یادگیری» از جمله عوارض آن است؛ سوژه‌ای که مرض خلاصه‌سازی و کشتن دیگری را دارد!

در صحرای کربلا هم باشی اگر دست از شکایت و هیستریک شدن برنداری، در حین رانندگی نیز جلسات روان‌-کاوی می‌خواهی و نسبت به «یادگیری» معاشرت با دیگری، مقاومت داری!

فرقی در آن نیست که عجم زاده باشد یا عرب زاده، کافی است تنها تصادم با آن را بشنوی تا بی‌اخلاق بودن من را یادآوری کند!

درمان‌گری که در روانکاوی خویش درجا می‌زند اما کماکان به درمان آن اصرار می‌ورزد، مجبور است تا مرکزی را بنا سازد و همکاران مشاور بیابد تا به واسطه آن از مسوولیت روانکاوی خویش بگریزد!

اینچنین است که کارگر مبهم به سوی کارفرمای مبهم متمایل است تا درخواستی مبنی بر مشخص شدن یکدیگر نباشد!

همانطوری که در آن ناز-پرورده، تمایلی بر شناخت پدر مرده نیست!

دور از انتظار نیست که پسر فرو دست در رویا و خواب، همتای دخترش را به شیطان و جنده بکاهد، اعجاب در آن زمان است که همتای دخترش در روز روشن به آرزوی او جامه عمل بپوشاند!

 


[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی