تداعی آزاد

از وهمِ فهم تا فهمِ وهم

چهارشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۳۶ ق.ظ

 

از وهمِ فهم تا فهمِ وهم

 

دکتر مهدی ربیعی * ، دکتر داود نوده ئی**، دکتر محمدحسین ضرغامی ***

* مرکز تحقیقات علوم رفتاری، پژوهشکده سبک زندگی، دانشگاه علوم پزشکی بقیة‌الله، تهران، ایران

** مرکز تحقیقات علوم رفتاری، پژوهشکده سبک زندگی، دانشگاه علوم پزشکی بقیة‌الله، تهران، ایران

***گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی بقیة‌الله، تهران، ایران

چکیده

تحقیق حاضر با هدف تحلیل و بررسی مقدماتی در مورد وهم فهم و فهم وهم انجام‌ شده است. این تحقیق به روش واژه کاوی و تداعی مفاهیم و با رویکردی تحلیلی-انتقادی تلاش می کند تا به بررسی وجوه وهم فهم، وهم خودشناسی و حجاب های فهم در انسان بپردازد. سوالاتی که در این پژوهش بررسی و مورد تحلیل قرار گرفتند عبارتند از: وهم و فهم به چه چیزی اشاره می کنند؟ زبان چه نقشی را در وهم و فهم بازی می کند؟ وهم چیست و گستره عمل آن در عملکرد انسان چگونه است؟ حجاب های فهم کدامند و چگونه عمل می کنند؟ نقش قلب(دل) در فهم چگونه است؟ چگونه می توان این حجاب ها را کنار زد تا به فهم حقیقی دست یافت؟ خودشناسی های مدرن چگونه عمل می کنند و ارتباط آنها با ایجاد وهم فهم چگونه است و تفاوت آنها با معرفت به نفس چیست؟

کلمات کلیدی: وهم، فهم، قلب(دل)، خودشناسی، معرفت نفس

.........

بخش سوم: نویسنده دکتر مهدی ربیعی
وهم خودشناسی


خودشناسی[66] ازلحاظ لغوی شناخت و معرفت به خود است ولی خودشناسی‌هایی که در حال حاضر در برخی مسلک‌ها و رشته‌های حوزه روان(مانند روانشناسی، روان‌پزشکی و مشاوره) باب و مد شده است درواقع نوعی دگر شناسی مجزا از خود است، چراکه بر اساس ملاک‌ها و استانداردهای مشخصی عمل می‌کنند و افراد را در جهت همرنگ کردن آن‌ها آموزش می‌دهند. هدف ظاهری چنین خودشناسی های سازگاری، پیشرفت و کنترل و تسلط بر خود و دیگران و ... هست ولی از آنجایی که چنین هدفی اساساً متعارض با ناخودآگاه فردی و موروثی[67] است در نهایت به شکل نمادین در خدمت ناخودآگاه عمل می کند، یعنی با زبان سمپتوم ولی آن طوری عمل می کند که ناخودآگاه می خواهد. به‌بیان‌دیگر "میل دیگری[68]" ملاک و اساس کار است، حال این "میل" می‌تواند میل یک فرد خاص یا فلسفه یا اجتماع خاصی باشد، دگرشناسی که همیشه به شکل کامل و عمیق صورت نمی‌گیرد و یک اثر باقیمانده یا ردپا با خود به‌جای می‌گذارد؛ همان بخشی از واقعیت وجود که به شکل‌های مختلف علوم مذکور[69]درصدد حذف آن برمی‌آیند، هرچند هیچ‌گاه موفق به حذف آن سمپتوم نخواهند شد، سائقی[70] از وجود که واقعی‌تر از واقعیت است. در چنین خودشناسی‌هایی فرد در حالت برزخ[71] بین خود و "دیگری" مواج و در عذاب است. "دیگری" که ظاهراً "دیگری" است. "دیگری" که هر چقدر هم مدرن و پیشرفته بنماید همانی است که ناخودآگاه او می خواهد، کسی که برده میل دیگری است حتی اگر در مسند ریاست بنشیند، عملی فراتر از بردگی از او رخ نمی دهد. اگر ارتباط با "دیگری" اصیل و واقعی نباشد چیزی را می‌گوید که خود از آن نمی‌داند، یعنی از ناخودآگاه خود نمی‌گوید و سوژه سخنگو نیست؛ مثل خیل عظیمی از روان‌درمانی‌ها که ظاهراً در جهت کمک و راهنمایی برآمده‌اند ولی درواقع افراد را در فرمت و مدل‌هایی، مدل‌سازی می‌کنند که بهترین مصرف‌کننده برای کالاهای کاپیتالیسم و مطیع‌ترین خدمتگزاران برای نظام اربابی[72] باشند. درمانگرانی که در چند جلسه به تشخیص و درمان می‌رسند و چیزی را که عمیقاً و به‌طور ناخودآگاه، خود به آن‌ها باور ندارند می‌خواهند به خورد درمان‌جویان بدهند، اگر درمان‌جو هر چیزی را که خارج از مدل‌های مذکور حتی به‌صورت سهوی تداعی کند، نه‌تنها نادیده گرفته می‌شود بلکه ممکن است به دلیل فعال بودن مکانیسم‌های دفاعی از طرف درمانگر و درمان‌جو حتی شدیدتر از قبل واپس زده شود، هدف اصلی آن‌ها سازگاری با محیط اطراف و آرامش است و هدف زیربنایی و ناخودآگاهشان مسخ و بی‌تفاوت کردن افراد به تخریب‌های انسانی و طبیعت است، خودشناسی‌هایی که شدیداً متأثر از سازمان‌هایی[73] هستند که می‌خواهند افراد از ناخودآگاه خود بی‌خبر باشند، ناخودآگاهی[74] که حاصل میلیون‌ها سال تجربه بشریت است و واقعیت‌هایی را در بردارد که تماماً علیه نظام اربابی و تفکر خودمدارانه است. اکثر واکنش‌ها و تعاملات انسان بر اساس جایگزینی و جانشینی ابژه‌های اصلی و اولیه است، یعنی ارتباط بشر با خود و دیگران از طریق واسطه‌هاست، برای مثال عشق و نفرت به پول ظاهراً منطقی و به خاطر خود پول است ولی اساساً مربوط به خود پول نیست یا وسواس نسبت به علم ممکن است مورد ستایش یا تقبیح قرار گیرد ولی اساساً علم به‌خودی‌خود یک جانشین و استعاره است. در خودشناسی‌های مذکور جایگزین‌ها نقش اصل را دارند و محور مداخلات آن‌ها قرار می‌گیرند، حاصل چنین خودشناسی‌هایی زندگی وهم گونه است که هیچ‌چیز آن واقعی نیست، ممکن است زیستن و بلندپروازی آن‌ها از روی ترس از مرگ و نابودی باشد و افتادگی و فروتنی آن‌ها نیز از روی قدرت‌طلبی و تسلط بر دیگران باشد، بستگی به این دارد که فرد چگونه و به چه نحوی به نمایش "دیگری" مشغول باشد. چنین فلسفه و خودشناسی درهرصورت به دنبال پوشاندن واقعیت است حال‌آنکه در ظاهر ممکن است به دیده پیشرفت و شکستن مرزهای دانش نگریسته شود. تکنولوژی، دموکراسی و روانشناسی حاصل از چنین خودشناسی‌هایی در جهت از بین بردن ارتباط واقعی بین انسان با خودش، انسان با انسان و انسان با سایر موجودات است. درواقع در این خودشناسی‌ها فرد از زبان "دیگری" برای نمایش خود استفاده می‌کند، برای مثال اگر اشتیاق ناخودآگاه فرد، جنگ برای احقاق حق باشد ولی نسبت به آن معرفت نیابد ممکن است دربند "دیگری" افتاد که او را به جنگیدن ناحق سوق دهد، یا اگر اشتیاق ناخودآگاه کسی بر هدایت و رهبری دیگران باشد بدون معرفت به آن ممکن است به دنبال "دیگری" باشد که از او یک دیکتاتور بسازد. بنابراین "دیگری" که در دام آن هستیم اگر رمزگشایی شود بهترین و نزدیک‌ترین انعکاس از ناخودآگاه ما خواهد بود. "بزرگ دیگری" که در حال حاضر بشر آن را ساخته، همان چیزی است که به‌صورت ناخودآگاه می‌خواهد، آنچه را که ما در ناخودآگاه می‌خواهیم در دل شعارهای آگاهانه و روزانه ما به‌صورت نمادین موجودند[75]، معرفت واقعی به ناخودآگاه در کیفیت و هدف آن‌ها تغییر ایجاد می‌کند. نمی‌توان با طرد، سرزنش و یا درمان "دیگری" ، از بند"دیگری" خلاص شد، "دیگری" نیاز به اصلاح و درمان ندارد بلکه نیاز به رمزگشایی است، "دیگری" مرده بسیار خطرناک‌تر و قدرتمندتر از "دیگری" زنده است[76]. در خودشناسی‌های تصویری، درمانگر می‌شنود محتوایی را که باید بشنود و درمان‌جو می‌گوید آنچه را که مجاز است در همان چهارچوب بگوید، به‌عبارت‌دیگر درمانگر و درمان‌جو باهم به‌صورت ناخودآگاه پیمان می‌بندند که نشنوند آنچه را که نباید بشنوند[77]، درواقع ژوئی سانس مشترک[78] آن‌ها بر نشنیدن است. این خودشناسی‌ها با تغییر مد و الگو تغییر می‌کنند مانند درمان‌های روان‌شناختی موج اول، موج دوم، موج سوم و... ، جدیداً هیپنوزها و دستگاه‌های مختلف هم به کمک آمدند مانند نوروفیدبک[79] و درمان‌های مجازی[80]... . گویا حق در منظر این رویکردها مدام در حال تغییر است، البته ناگفته نماند که افرادی هم که به دنبال این نوع از خودشناسی‌ها هستند، ژوئی سانس مشترک در پوشاندن خود دارند.  تأکید و ماندن در بعد خیالی و وهمی درواقع واپس زدن نمادها، قراردادها و قوانین نسل‌های گذشته بشری است. نگاه تصویری و وهمی به مقوله زمان که مورد تأکید خودشناسی‌های مذکور است می‌تواند گذشته و آینده را ظاهراً از زمان حال تمیز دهد ولی گذشته و آینده در ناخودآگاه بشر کماکان فارغ از زمان تقویمی وجود دارد. فردی که ساحت تصویر بر آن قالب است به معانی قلاب شده است که به نگاه متفاوت حتی در درون خودش تصلب دارد و تنها امر تروماتیک می‌تواند جای او را لق کند و تا زمانی که با چنین امری مواجه نشود تداعی‌های درونی به جوشش درنخواهند آمد، بنابراین خودشناسی‌هایی که خاصیت تروماتیکی نداشته باشند جای فرد را در همان ساحت خیال و وهم استوارتر خواهند ساخت[81].

معرفت واقعی، معرفت به امر نمادین در درون است که راه‌انداز آن امر واقع بوده است و جز او و خارج از او نمی‌گوید. معرفتی که با هرگونه علمی که ناشی از واقع است ارتباط می‌گیرد و با آن‌ها تناقضی ندارد و با هرگونه علم و مسلکی که دربند و تصلب تصویر است به رادیکال‌ترین شکل ممکن سر ناسازگاری دارد تا پوشالی بودن آن‌ها را افشا کند. معرفتی که فرد را از حالت برزخی، بینابین، وسواسی و حالت التقاطی خارج می‌کند و جز به اشتیاق ناخودآگاه خود، بنده هیچ"دیگری تحریف‌شده" نمی‌شود و می‌داند و آگاه هست که در درون خودش خیل عظیمی از "دیگری‌های تحریف‌شده" وجود دارند و کلام می‌کنند و از خود صدا دارند و می‌توانند خود را به شکل‌های متفاوت غالب کنند. برخلاف خودشناسی‌های تصویری که درمانگر و درمان‌جو محقق بر خود[82] نیستند و هر دو ابژه مطالعه یک "دیگری تحریف‌شده" هستند، طالب معرفت واقعی به همراه راهنما که خود به پایان تحقیق در مورد خودش رسیده است، به تحقیق در مورد خودش می‌پردازد؛ در این تحقیق "دیگری" هم بعنوان جزیی از خود، جدیت دارد و رمزگشایی می شود.

بحث و نتیجه گیری

وهم در قدیم با هدف اشاره به منبع ترس استفاده شده و واهمه به معنای ترس و هراس است. وهم ادراک بدون وجود زبان و نماد و مشترک بین انسان (حیوان ناطق) و حیوان است. تاریخچه ی انسان به بشر به عنوان حیوان انسان نما بر می گردد و وهم یکی از قدرتمندترین و قدیمی ترین قوای ادراکی انسان محسوب می شود. انسان سعی می کند با استمداد از استعداد "گذرکردن" که به مدد زبان فراهم شده است، وهمِ محض را به ابزاری در خدمت گسترش فرهنگ و تمدن قرار دهد. در "گذار" لازم است تاریخ به رسمیت شمرده شود چون این گذار خود حاصل تاریخ است و باید به یادآورده شود، باید وهمِ تاریخی فهم شود تا بتواند در اختیار تمدن قرار گیرد. مرکز اصلی فهم در انسان براساس آیات قرآن قلب است و شرط اساسی برای فهم، قلب سلیم است. و قلبی که مریض است به جای فهم، موجب وهم می شود. حالتی که در آن، قلب به عنوان مرکز ادراک انسان و به عنوان آینه ای که منعکس کننده صورت های درونی و بیرونیِ خارج از محدوده زمان و مکان است، دچار زنگار و پوشیدگی می شود،  شنیدن و دیدن هم که مبتنی بر صورت های دیداری و شنیداری است رخ نمی دهد. مراد از شنیدن و دیدن فقط ادراک حسی اصوات و صورت ها نیست بلکه برقرار کردن ارتباط وجودی و قلبی با آنهاست.رسیدن به فهم بدون زدودن زنگارهای قلب و عشق به حقیقت و تصعیدِ امیال، وهمی بیش نیست و رسیدن به چنین عشقی مستلزم فاصله گرفتن، فهمیدن و معرفت پیدا کردن به امیال و ظلمت ها و فضولات درون است. خودشناسی های مدرن بر خلاف ادعای خود نه تنها باعث معرفت به نفس نمی شوند بلکه به صورت خیالی و تصویری این وهم را در فرد ایجاد می کنند که دچار تحول و انقلاب شخصیتی شده اند که اگر چنین چیزی رخ دهد به درازا نخواهد کشید که یا برخواهند گشت یا نیاز به یک تحول و تغییر خیالی دیگر خواهند داشت. فرق اساسی خودشناسی های مدرن با معرفت به نفس به معنی دقیق کلمه در این است که در این خودشناسی ها فرد به همراه درمانگران خود ابژه میل "دیگری" هستند و نسبت به آن معرفت ندارند، آنها دیگری را جدا از خود دانسته و وهم این را دارند که خود عامل به عمل خود هستند حال آنکه سوژگی در چنین حالتی همیشه در غیبت است و خود را به شکل سمپتوم نشان می دهد.

منابع

- انجمن فرویدی(1398). مبانی آموزش داده‌شده در کلاس‌های آشنایی با فروید و لکان، ، دوره چهل یکم و چهل دوم.

- جان کلمن(1393). کتاب تاویستوک، اشراف سیاه ترجمه عباس کسکنی، ناشر هلال. چاپ1393.

- جعفری، محمد تقی. شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی، انتشارات موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1386.

- حبیب زاده مهدی (1397). مترجم کتاب کودکی را می‌زنند، مجموعه مقالات زیگموند فروید.

- شریعت تربقانی، انوشه. (1397). عقله المستوفز شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی. موسسه انتشاراتی لاهوت: تهران.

-فروید زیگموند (۱۹۳۳). سخنرانی‌های آشنایی با روانکاوی، سخنرانی ۳۴ توضیحات، کاربردها و راهکارها، {این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر میترا کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاس‌های عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است}. سایت انجمن فرویدی

-فروید، زیگموند(1910). مقاله روانکاوی وحشی ترجمه لیلی افتحی و تصحیح به‌وسیله دکتر میترا کدیور. سایت انجمن فرویدی.

-کدیور، میترا(1380). درس‌نامه روانکاوی در انتانسیون و روانکاوی در اکستانسیون. سایت انجمن فرویدی.

-کدیور، میترا(1381).  درسنامه روند Pass. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1381).  درسنامه سایکوآنالیز و Pass. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1381). درسنامه‌ پایان روانکاوی و عمل. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1381). درس‌نامه درباره مقاله نارسیسم زیگموند فروید. سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1388). مکتب لکان، روانکاوی در قرن بیست و یکم. انتشارات اطلاعات. چاپ دوم. ۱۳۸۸.

-کدیور، میترا(1396). مکتب لکان: روانکاوی در قرن بیست و یکم. نشر اطلاعات.

-کدیور، میترا(1397). سخنرانی روانکاوی و دین. دانشگاه شهید بهشتی، سایت انجمن فرویدی

-کدیور، میترا(1397). سخنرانی نقد فرهنگ جنسی در ایران. دانشگاه شهید بهشتی

- مصباح یزدی، محمد تقی (۱۳۷) ، شرح جلد هشتم اسفار اربعه، ج۱، ص۲۶۹، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی

- نوده یی، داود؛ ضرغامی، محمدحسین؛ ربیعی، مهدی(1398). انحراف روانشناسی و تحریف روانکاوی: http://kelamekalam.blog.ir/

- ضرغامی، محمدحسین؛ نوده یی، داود؛ ربیعی، مهدی(1398). عدلِ سمپتوم: http://kelamekalam.blog.ir/

-نوده یی، داود؛ ضرغامی، محمد حسین؛ ربیعی، مهدی(1398). نسیانِ انسان: http://kelamekalam.blog.ir/

-ربیعی، مهدی؛ نوده یی، داود؛ ضرغامی، محمدحسین (1398). نشانِ علم و عالم: http://kelamekalam.blog.ir/

-Freud Sigmund (1925).  “Negatiom,” On Metapsychology: NEGATION Standard Ed. 19, 235-239

-Freud Sigmund (1914). Remembering, Repeating, and Working-Through. Standard Ed.

- Freud, Sigmund(1914). On Narcissism: An Introduction. Standard Ed.

-Freud, Sigmund. (1923).  Certain Neurotic Mechanisms in Jealousy, Paranoia, and Homosexuality. (Internat. Journ. Psycho-Analysis, vol. iv, April,.

-Freud, Sigmund. (1937). Analysis Terminable and Interminable. Int. J. Psycho-Anal., 18:373- 405.

-Lacan, Jacques. .(1957-1956) "La relation d'objet" in Écrits.

-Lacan, Jacques.)1962–1963(, Tenth Seminar, "L'angoisse,"

-Lacan, Jacques.(2001). The Mirror Stage as Formative of the Function of the I", in Écrits: a selection, London, Routledge Classics; p. 5.

- Lacan, Jacques.(1992). The Seminar. Book VII. The Ethics of Psychoanalysis, 1959-60.

From the illusion of knowledge to the knowledge of illusion

Abstract

The purpose of this study was to investigate and analyze the issue of "illusion of knowledge" and "knowledge of illusion". Morphophonemics and conceptual association analytical-critical approach were used to study different facets of “illusion of knowledge”, “illusion of self-knowledge” and the veils of knowledge in human and emphasis on the following questions: illusion and knowledge (certainty) What they are referring to? What is the role of language in illusion and knowledge? What is the role of the heart to getting the knowledge? How can sheer the veils to capture the real knowledge? How do work modern self-awareness methods? What is their relationship with illusion construction and what are their differences with self-knowledge?

Key words: illusion of knowledge, knowledge of illusion, self-knowledge,self-awareness

 

 
[1]. این مرقومه وام‌دار عشق و اشتیاق زائدالوصف استاد بزرگوار خانم دکتر میترا کدیور و نوشتار و سخنان ناب ایشان است. مسولیت بخش اول مقاله (ترمای وهم) با دکتر محمد حسین ضرغامی، بخش دوم (حجاب های فهم) با دکتر داود نوده ئی و بخش سوم (وهم خودشناسی) با دکتر مهدی ربیعی می باشد.

[2] . لغت نامه ی دهخدا به نقل از وب سایت: https://dictionary.abadis.ir

[3] . مقاله ی نسیانِ انسان از نویسندگان این پژوهش به نقل از وب سایت: http://kelamekalam.blog.ir

[4] . به نقل از وب سایت: https://dictionary.abadis.ir

[5] . از این رو بسیاری از امور عقلی مانند قوانین ریاضیاتی یا حتی جملات که فاقد ما به ازای بیرونی است باید متوهمانه قلمداد شوند. روانپزشکی و روانشناسی در زمان حاضر بدون پرداختن به ریشه ها و متاثر از فرهنگ فست فودی سرمایه داری با هدف سودآوری، با لفاظی، معیارهای فوری برای تشخیص و درمان ارائه  می دهند تا بستر مناسب نظم موهوم را برای ارباب مهیا سازند. کلمه ی "روانپزشکی" گویای ماهیت آن است، علمی که روان (نفس) را به جسم تقلیل  می دهد و بر اساس آن نسخه  می پیچد حال آنکه از فهم روان درمانده است.

[6] . رجوع شود به مقاله ی نسیانِ انسان از نویسندگان این پژوهش در وب سایت: http://kelamekalam.blog.ir

[7]. بین real و reality تفاوت وجود دارد یعنی دو مقوله متفاوت اند (کدیور، 1394)

[8] . لکان به نقل از کدیور 1394

[9] . برداشت از روانکاوی لکانی

[10]. جهان انسان شد و انسان جهانی          ازین پاکیزه تر نبود بیانی

[11] . ابن عربی به نقل از شریعت تربقانی

[12] . برگرفته از کتاب مکتب لکان، روانکاوی قرن بیست و یکم خانم دکتر میترا کدیور

[13] . برگرفته از https://dictionary.abadis.ir

[14] . رجوع شود به مقاله ی نشان علم و عالم نویسندگان به آدرس اینترنتی: www.kelamekalam.blog.ir

[15] . https://dictionary.abadis.ir

[16] . رجوع شود به مقاله ی نسیانِ انسان نویسندگان به آدرس:

[17] . علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه ی قُتِلَ الخْرَّصونَ الَّذِینَ هُمْ فى غَمْرَةٍ ساهُونَ یَسئَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ

[18] . برگرفته از کتاب مکتب لکان، روانکاوی قرن بیست و یکم خانم دکتر میترا کدیور

[19] . رجوع شود به مقاله ی نسیانِ انسان نویسندگان به آدرس: www.kelamekalam.blog.ir

[20] . علامه جعفری1386

[21] . برگرفته از کتاب مکتب لکان، روانکاوی قرن بیست و یکم خانم دکتر میترا کدیور

[22] . محمد تقی مصباح یزدی، 75

[23]  با ژیژک در سینما: دومی‌ها (1966) ؛ مردی در رویا گم شد برگرفته از وب سایت: apparat.com

 

[25] به نقل از مجموعه  آثاراستاد شهیدمطهرى، ج 4، ص: 520

[26] به نقل از استاد و دروس (ادبیات، هنر، نقد)، استاد علی صفایی ؛ ص58

[27] انسان حیوان ناطق است.

[28] برگرفته از دیدگاه نوام چامسکی درباره فطری بودن ساختار زبان

[29] به نقل از کتاب فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی

[30] برای توضیحات بیشتر به مقاله نشانِ علم و عالم مراجعه شود.

[31] عطار نیشابوری

[32] صافات، آیه 84

[33] حج، آیه 53

[34] به نقل از کتاب کیمیای سعادت غزالی، ص 21

[35] در ادبیات فارسی و در بیان عرفا از آن به دل تعبیر شده است.

[36]شعرا، آیه 88و 89

[37] به نقل از کتاب ترجمه و شرح بخش نخست مبدا و معاد صدرالمتالهین شیرازی، محمد ذبیحی ص 383

[38] اسراء، آیه 46/ انعام، آیه 25

[39] بقره، آیه 7

[40] کهف، آیه 28

[41] نحل، آیه 108

[42] نحل، آیه 22

[43]محمد، آیه 24

[44] بقره، آیه 88

[45] توبه، آیه 45

[46] مطففین، آیه14

[47] آل عمران، آیه 7

[48] بقره، آیه 74

[49] در رفع حجب کوش نه در جمع کتب (ابوسعید ابالخیر)

[50] یونس، آیه 42و 43

[51] اعراف،آیه 179

[52] حج، آیه 46

[53] به نقل از کتاب مسئولیت و سازندگی استاد علی صفایی، ص 225

[54] مذبذب اسم مفعول از ماده ذبذب است و در اصل به معنى صداى مخصوصى که به هنگام حرکت دادن یک شی ء آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا بگوش میرسد و سپس به اشیاء متحرک و اشخاص سرگردان و متحیر و فاقد برنامه مذبذب گفته شده است  ( به نقل از تفسیر نمونه،ج 4، ص178).

[55] نساء، آیه 143

[56] بقره، آیه 8

[57] بقره، آیه 9

[58] بقره، آیه 10

[59] نسا، آیه 141

[60] برای مطالعه بیشتر به مقاله نسیان انسان از همین نویسندگان مراجعه شود.

[61] محمد، آیه 16

[62] بوستان سعدی

[63] برای مطالعه بیشتر به مقاله عدل سمپتوم و نسیان انسان از همین نویسندگان مراجعه شود.

[64] مثنوی معنوی مولانا

[65] مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج 16، ص: 264

[66] . خودشناسی:{ خوَدْ / خُدْ ش ِ } (حامص مرکب ) اطلاع بر خود. شناخت خود. عارف به نفس خود (لغت‌نامه دهخدا)

[67] . ارجاع به مقاله ناخودآگاه مورثی(L’Inconscient Héréditaire) دکتر میترا کدیورhttps://freudianassociation.org
[68] . اصطلاح دیگری و بزرگ دیگری برگرفته از متون هگل، روانکاوی فروید- لکان و متون و سخنرانی‌های دکتر میترا کدیور است

[69] . مانند روانشناسی، روان‌پزشکی و مشاوره

[70] . اصطلاح سائق  برگرفته از متون روانکاوی فروید- لکان و متون و سخنرانی‌های دکتر میترا کدیور است

[71] . اشاره به افراد نورتیک و مذبذب که در بین خود و دیگری قرار می‌گیرند و نمی‌توانند از این حالت سمپتماتیک خلاص شوند

[72] . اشاره به گفتار اربابی در روانکاوی فروید- لکان و متون و سخنرانی‌های دکتر میترا کدیور است

[73] . مانند سازمان‌های تاویستوکی و فراماسونری، برای اطلاعات بیشتر به مقاله انحراف روانشناسی و تحریف روانکاوی رجوع شود

[74] . اشاره به ناخودآگاه موروثی بر اساس روانکاوی فروید- لکان و مقاله ناخودآگاه موروثی دکتر میترا کدیور

[75] . برای مطالعه بیشتر به مقاله عدلِ سمپتوم از همین نویسندگان رجوع شود

[76] . پدر مرده از پدر زنده قدرتمندتر است(زیگموند فروید)

[77] . شک دارم به ترانه که زندانی و زندانبان هم‌زمان زمزمه می‌کنند( حسین پناهی)

[78] . اصطلاح و فهم ژوئ سانس مشترک برگرفته از روانکاوی فروید-لکان و متون و سخنرانی‌های دکتر میترا کدیور است

[79] . Neurofeedback

[80] . Virtual reality therapy

[81] . برگرفته و استنباط از ارتباط بین سه ساحت خیال، نمادین و واقع در روانکاوی فروید- لکان و متون و سخنرانی‌های دکتر میترا کدیور

[82] . برای مطالعه بیشتر به مقاله نشانِ علم و عالم از همین نویسندگان رجوع شود

  • مهدی ربیعی