حدوث یک سوژه
ولع و رانهی آدمی برای تحول و آفریدن بهر چیست؟ سیر این تبدل رو به تعالی است یا غایتی قهقرایی دارد؟ اشتیاق به کمال و زیبایی امری اولیه است یا پوششی بر رموز نهانی است؟ تداعی آزاد منباب این پرسشها غایت کاتب است یا در ساحت کمالجویی اوست!
سیر الکن تاریخ در نگارش نیازهای آدمی راوی کمال جویی او در رقابت با دیگری است، اگر چنین صوری امری پوششی باشد تمنای زیبایی بهر چیست؟! به بیانی دیگر ناقصین از زیباها چه میخواهند که امر ظاهری را بهانهی اشتیاق خود میدانند؟ جستجوی آزاد در متون تاریخی؛ غیبت لالها و اجملها را واضح مینماید که اولی را به دال بیکلامی و دومی را به دال حماقت از قلم و کلام کنار میزند، لالها دربردارنده دادههای جاافتاده و اجملها ماحصل سوءتعبیر ناقصین در داستاننویسی تاریخاند، بیدلیل نیست که رانهی هر حدوثی را یکی از این دو در بر میگیرد؛ انحرافی تاریخی به میانجی کلام برای حدوثی که بنام علت آن نوشته نمیشود، شکاری که مابعد کلام نامی تاریخی مییابد.
واقع کلام در این است که اگر اشاره نکند میپوشاند، شاهد آن را میتوان در بروندادهای سوژگی(عالمان و رهبران) دید، حدوثهای سیریناپذیری که تا نابودی کامل تحول مییابد.
چه در خانواده و چه در تودههای کلان بخش مهمی از دادهها با قلمخوردگان خط میخورند که برای هر دو طرف غیرقابل اجتناب است، مشابه این فانتاسم از طرف راویان واضحنویس برای روایت هر داستانی حادث میگردد، حدوثی که در اتاق درمان برای راوی و آنالیست نیز رخ میدهد، به بیانی دیگر آنی که باید کلام کند در صحنهی درمان و جرم حاضر نیست. کافی است جهت واقعی تقاضا شناخته شود تا مشخص گردد نه تنها حادثشدهها خود عامل نیستند بلکه رانهی آنها قلمخوردگانی هستند که هیچگاه حضوری آشکار در روایت و کتابت نداشتند، مثابه آن را میتوان در میل به آموزش دیگری دید، تمنایی که دلالت از عدم تحمل و کنترل دیگری دارد. آفرینش مدارس، دانشگاهها و سازمانهای قضاوتی و اصلاحی همه از بهر دور کردن خطخوردگانی است که رانهی چنین حرکت انحرافیای هستند.
کمدی ماجرا در این است که ساحت کلام همیشه در اختیار وراجهای بینانسلی بوده و خواهد بود! بنابراین ارتباطی از گونهی دیگر میطلبد تا روای واقعی رانههای خط خورده از زبان باشد.
- ۰۱/۰۵/۲۳