اعتراض حماقتآمیز و شقاق جنونآمیز
زمانی که شکاف سوژه از کلام پر شود یک "نمیدانم" همراه اوست، در چنین حالتی ابتدا و انتهای کلام بسان خالق او نامشخص و وسعت آدمی به اندازه خود زبان محدود است، البته اگر تخطی جنونآمیز خواص از حدود کلام نبود هنوز زمین مرکز هستی بود حدوث ناشی از این شقاق، هذیان یکی است تا زمانی که زبان خود-اصلاحی کند، بیدلیل نیست که هذیان مشترک مجانین در بند بیمارستان "پیامبر زمانه" است، گویی تخطی از زبان تخطی از زمان است!
بین اعتراض حماقتآمیز در دل زبان با شکاف جنونآمیز از زمان فرق است، مثال آن را میتوان در کتابت و قرائت یا ارسال فیلمهای اعتراضی برای "دیگری" دید، گویی کلام میخواهد و توده لبیک میگوید، در زمانی که عدالت را در حدود کلام جویند اعتراض یک حماقت است حتی اگر اساطیر آن زبان زبانزد انسانی باشند، اما در شکاف جنونآمیز فاصله از زمان محسوس در زبان و یک فقدان گیجکننده برای دیگری در دل زبان است! از این روست که میگویند "دیگری وجود ندارد".
- ۰۱/۰۶/۲۹
تا زمانی که دیگری وجود ندارد نمی تونه باشه، تا زمانی که دیگری در آن زمان وجود ندارد؛ که اگر داشت اعتراض در دل زبان هم حماقت آمیز نبود.