فانتزی و فضای مجازی:سخنرانی
سخنرانی
تاریخ ارائه: 1401/7/18
برای اینکه در ارتباط با فانتزی و فضای مجازی صحبت کنیم، از راهبرد زبانشناسی و تداعی آزاد ورود میکنم. در مورد فانتزی شما قبلاً تعاریف مختلفی شنیدید، تعریفشناسیای که در کتب هست بیشتر تعریفشناسی معنایی است ولی اگر بخواهیم تداعی دلالتی داشته باشیم، فانتزی یک خروج و تخطی است؛ یعنی همان تخیل اگر معنی لغوی آن را در نظر بگیریم.
فانتزی در کنار رویا قرار میگیرد، تفاوت رویا با فانتزی در این است که فانتزی را در روز و رویا را در شب دچاریم اما هر دوی اینها یک نوع تخطی/ خروج است؛ خروج از چیزی که ما هستیم. یعنی فانتزی و رویا هر دو این کار را میکنند و یک فرق آنها این است که فانتزی محدودتر و تخطی رویا بیشتر اس ولی هر دوی آنها محدوده دارند و به اندازهای که روان ما تحمل داشته باشد میتواند تخطی داشته باشد به خاطر همین فانتزی و رویا بستگی به نقطهای که ما ایستادهایم دارد یعنی به چیزی که بندیم. مثلاً در وسواسیها هر دوی این حالات خیلی محدودتر است، در آنها نیز تخطی وجود دارد اما با پردههای متفاوت؛ مثلاً اگر یک وسواسی بخواهد از فانتزیاش استفاده کند باید دچار یک وسواس فکری بشود (به اینصورت که نکند من به او تجاوز کنم) ولی یک فردی که در موضع هیستریک است میتواند فانتزیهای بیشتری داشته باشد مانند تخطی جنسی، در مورد مرگ و مسائل تابو... . این که می گویم تخطی، درواقع جنبه ارزشی ندارد بلکه از این جنبه اینکه تو چقدر میتوانی تخیل کنی.
فرق یک وسواس با هیستریک این است که هیستریک در موضعی که ایستاده تخطیای که میتواند بکند خیلی بیشتر است. ولی فرد وسواسی تا یک جایی میتواند پیش برود. حتی در رویایش هم اگر بخواهد یک تخیل جنسی داشته باشد باید خیلی در پرده باشد تا بتواند مواجه شود در غیر اینصورت از خواب بیدار میشود. اگر فانتزی کار نکند فرد خشک و مومی شکل خواهد بود. ساختار پرورت میتواند این تخطی را داشته باشد، هر چند که پرورت به عمل هم در میآورد. اینکه میگویم پرورت جنبهی ارزشگذاری ندارد صرفا دستهبندی است.
فضای مجازی که در این سخنرانی مد نظر است شامل کل شبکههای اینترنتی است. فضای مجازی از لحاظ لغتشناسی یعنی مجاز/تمثیل و جایگزین/جانشین. بشر فضای مجازی را ایجاد کرد تا علاوه بر فضای ذهنیاش در آن جا هم تخطی کند، پس فضای مجازی خاصیت نیابتی دارد؛ نیابت برای ساحت فانتزی. فضای مجازی را ساختیم تا آنجا هم بتوانیم به خودمان آزادی بدهیم یعنی همان آزادیای که خودمان با اصول، قوانین و فضای نمادین یعنی همان دیگری محدود کردیم. دیگری اجازه نمیدهد که ما بتوانیم فراتر برویم. ولی ذهن و فانتزی این فرصت را به ما میدهد. در فضای مجازی هم دقیقا این فضا وجود دارد. کارکرد این فضا تخطی کردن است. در فضایمجازی همیشه نارضایتی خواهد بود. چون فضای مجازی باز هم محدودتر است نسبت به فانتزی؛ یعنی به عبارتی فضای مجازی نه تنها نمیتواند محدود شود بلکه مجبور است به مرور آزاد و آزادتر هم بشود. از آنجا که آدمی راه را پیدا میکند اگر فضای نیابتی نباشد روان به یک حالت گسست میرسد.
درست است که فانتزی و فضای مجازی ثقل واپس زنی را کم میکند اما نباید بدل به عمل شود. مثلا حوادث اخیر را در نظر بگیرید، این اتفاقات باید به صورت ناقص ارضا شوند یعنی بدل به اتفاق جدی نشوند در هر دو طرف، هم طرف حکومتی و هم طرف مقابل که اسمش را هرچه بخواهیم بگذاریم، در هر دو طرف فانتزی کار میکند، دلیل این است که اگر تبدیل به عمل شود کارکرد فانتزی از بین میرود مثلا انقلاب شود میرود در بند قانون، قواعد و مسئولیت دارد و هزاران داستان جدی برای هر دو طرف دارد، داستانِ قانونی دارد به خاطر همین هم حوادث باید به صورت ناقص باشند. جالبیاش اینجاست که من تیترهای هر دو طرف را نگاه میکنم و میبینم که حتی در تیترهای حکومتی هم انگار یک تحریکی وجود دارد که این اتفاقات به صورت ناقص وجود داشته باشند یعنی موجودیت داشته باشد و تمام نشود. مثلا تیتر دیروز کیهان را میدیدم که به طرف مقابل گفته بود: "شما مگر در فضای مجازی انقلاب کنید"، گویی تمنا دارد که اگر فقط در مجاز باشد من هم در این حالت ارضا میشوم به خاطر همین خیلی از مواقع شما میبینید که هر دو طرف دارند تحریک میکنند که این اتفاق بیافتد و بماند، اما هر دو طرف نمیگذارند که اتفاق جدی و کامل رخ دهد.
حال ممکن است سوال کنید که پس انقلابها چطور رخ میدهند؟ زمانی که انقلاب رخ میدهد اتفاقا فضای فانتزی جلو نیست. فضای نمادین جلو است یعنی اتفاقا زمانی که تحریک از فضای مجازی شروع نشد باید گفت که این احتمال وجود دارد که برود برسد به عمل. چون اصلا هدف چیز دیگری است به خاطر همین میخواهم به شما بگویم که ثقل واپسزنی برداشته میشود ولی نصفه و نیمه، چون تنها در حالت نصفه و نیمه است که ارضا دارد اگر برود در بند قانون و قواعد باز آنجا هم محدودکننده است. پس اگر آزادی را از این موضع بخواهیم تعریف کنیم اتفاقا آزادی زمانی است که پیامدش منجر به اتفاق جدی بیرونی نشود.
حال میرویم سراغ اینکه فضای فانتزی و مجازی این خاصیت را دارد که متریالی که ما جرات ورودش را نداریم آنجا ما را مواجه کند. یکی از آن متریالی که ما باید با آن روبرو شویم و فانتزی/فضای مجازی ما را با آن روبهرو میسازد متریال مربوط به مرگ است، در مورد حوادث اخیر ظاهراً هر دو طرف سوگوار هستند ولی اگر دقیق شویم نه تنها سوگواری نیست بلکه گویی یک هیجان، اکتیو بودن، حالت لذت، یک لذت نهانی که کلمه انگار برایش نیست رخ میدهد یعنی تو نمیتوانی بگویی از شرایطی که پیش آمده لذت میبرم ولی لذت میبری حتی اگر منجر به مرگ شود، اینکه میگویم لذت بردن از فانتزی/فضای مجازی نصفه نیمه است همین است، شما را تا دمش میبرد ولی کلمه کافی نیست چون اگر کلمه کافی باشد باید عقبنشینی کنی یا تا ته آن بروی؛ به خاطر همین است که یکی از کارهایی که در این شرایط میتوان انجام داد، ترجمه ناگفتهها است، اگر ترجمه کنی هر دو طرف تکلیفشان مشخص میشود یا باید تا تهش بروند یا عقب بکشند، اگر ناگفتههای حوادث ناشی از فانتزی ترجمه نشود دوامدار میشود و من احتمال میدهم که این حوادث به این راحتیها کنار نرود، چون حالت چند بعدی دارد که یک طرفش لذت است و این قویترین محرکی است که یک حادثه ناتمام را نگه میدارد.
این طور اتفاقات ساختارها را در کوتاهمدت نمیتوانند تغییر دهند، ساختاری که ما میگوییم ساختار تمدنی مثل علم، دین، فرهنگ و سیستمهای قانونی... هستند ولی در دراز مدت این کار را میکنند. ساختارها چیزهایی هستند که تنها تحریکات فانتزی/ ساحت مجازی برای تغییر آنها کفایت نمیکند مگر اینکه تغییرات بنیادین و عمیقی در ساحت نمادین همراه آنها باشد ولی فانتزی در طولانی مدت این قدرت را دارد که بدل به عمل شود. البته رویاها عمیقترند؛ اگر در رویاها چنین اتفاقاتی بیفتد نزدیک به واقع است تا فانتزی، نوابغ را اگر در نظر بگیرید معمولاً حل مسالههایشان در رویا است و بعد تبدیل به عمل هم میشود. یعنی میخواهم به شما بگویم که اگر فانتزی و رویا به کمک یک نابغه نیاید نمیتواند تخطی کند. چون نابغه اتفاقاً از ساختارهای موجود میپرد به جلو. به خاطر همین شما اگر در انقلابها هم نگاه کنید افرادی که بانی و باعث انقلاب شدند خیلی گزارشهای عمیقتری ارائه میدهند تا اینکه گزارشهای آنها به صورت فانتزی باشد. هر چند که فانتزی در نهایت منجر به تحولات نمادین و واقعی میشود ولی بالعکس هم اتفاق میافتد.
فضای مجازی به دو دلیل فرصت نبوغ و نخبگی را محدود میسازد: ۱) نسبت به فانتزی محدودیت بیشتری دارد و ۲) فضای فانتزی فردیتر است تا فضای مجازی. دادههایی که به فضای مجازی میآید بیشتر دیتای جمعی است حتی دیتای جمعی هم نیست، بخاطر همین میتوان گفت اگر فضای سایبری به شما تسلط یافت فانتزی را خفه و محدود میکند، از اینرو در جهان پیشرو فضای مجازی یا کارکرد خود را از دست میدهد یا مجبور است بازتر شود.
و اما سوال، اینکه اعتراض ایرانیان خارج از کشور بسیار جدی است و انگار واقعاً در تبعیض قرار دارند و مسائل و مشکلات خیلی زیادی برای این افراد وجود دارد. سوالی که اینجا به وجود میآید و سوال بسیار مهم این است که چرا آنها که اذیت میشوند اعتراض به همانجا نمیکنند و جالب است که اعتراض را به ابژهها و مسئولین ایران میکنند؟! این سوال به معنی انکار مشکلات و مسائل در ایران نیست، من از موضع علمی سوال می کنم. تداعیای که به ذهن من میآید این است: انگلیس که مالک یک ششم خشکی کره زمین است ولی با اعتراض آشکاری مواجه نیست، چرا؟! اسلاوی ژیژک یکی از فیلسوفان بزرگ حال حاضر در مورد حوادث اخیر ایران همدردی میکند و ابراز رضایت میکند از اعترضات و حتی میگوید ما باید از شما یاد بگیریم، چرا؟ انگار او هم از آنجا ناراضی است ولی اعتراض خود را متوجه ابژههای ایران میکند. گویی آنجا هم مسائل عمیقی وجود دارد ولی کسی اعتراض نمیکند. دلیلش این است که آنجا یک پدر آشکار وجود ندارد، در روانکاوی میگویند که کارکرد پدر خیلی مهم است یعنی اگر پدر در خانواده وجود نداشته باشد (پدر رادیکال) آن خانواده نمیتواند اعتراض کند. یعنی اگر پدر برنده و رادیکال وجود داشته باشد راحتتر میتوان به او اعتراض بکنی و از او متمایز و جدا شوی. پدر رادیکال آشکارا بچه را ناکام میکند و فرزند هم مشخصاً میداند چه احساس و ایدهای نسبت به پدر دارد و به او اعتراض میکند و نهایتاً به واقع بزرگ و مستقل میشود، ولی زمانی که پدر نباشد امکان اعتراض واقعی از بین میرود، امری که در غرب حاکم است و حربه بسیار خطرناکی برای مردمان همان سرزمینهاست، در آینده نزدیک همین حوادث گریبان اروپا را هم خواهد گرفت، دلیلش این است که در آنجا پدر مخفی به زودی رمزگشایی میشود.
اگر آزادی وجود داشته باشد اصلاً اعتراض معنیای ندارد. چون زمانی که آزادی سلب میشود میتوانی اعتراض کنی یعنی باید یک مانع وجود داشته باشد که بتوانی اعتراض کنی، مثلا رئیس میگوید شما آزاد هستید که بیایید اعتراض کنید خوب معلوم است که چیزی باقی نمیماند ولی اگر بگوید حق ندارید اعتراض کنید شما تحریک میشوید که اعتراض کنید. اتفاقی که در ایران در حال رخ دادن است اتفاق بسیار خوبی است و ایران را یک قدم پیشتر میبرد، در کوتاهمدت را نمیگویم ولی فضایی ایجاد شده که آدمهای دیگر از کشورهای دیگر هم به این فضا اعتراض میکنند یعنی اینجا کلی گفتمان به وجود میآید، شکاف و تمایز ایجاد میشود و کلی دیتا بیرون میآید. نهایتاً میخواهم بگویم که اعتراض همیشه متوجه پدر زنده است نه پدر مرده ولی پدر واقعی کیست؟ طبق گفته لکان "پدر واقعی پدر مرده است" یعنی کسی که مخفی است. کسی که مخفی است اتفاقا عامل است ولی شما او را نمیبینید.
مسائلی که گفتم جنبه تحقیقی و پرسشی دارد. گفتاری که جواب دهد مسالهدار است تا گفتمانی که شکاف ایجاد میکند!
- ۰۱/۰۷/۲۳
بله.
فضای واقعی نشستن پای منبر ارازل و اوباشی است.
که زن را چیزی جز حیوان و ابزار جنسی نمیدانند.