تاخت و تاز!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
چرا ارتباط آدمی با تن و وطن، شعاری است؟! به بیان دیگر چرا حفظ تن و وطن افتخاری است که با تاخت و تاز بر تن و وطن همراه میشود؟!
مابین تن و وطن ارتباط غریب و پیچیدهای وجود دارد که اگر فهم آن به تعویق نیافتاد، مورد تاخت و تاز قرار نمیگیرد!
اشارت آن را در تداعی این دو مورد دریابید؛
زنِ سوپراستار بهواقع افشاء میسازد که در شرایط انسانی تن خود را به دست مرد تتوکار نمیسپرد!
و مردی که در حالت مستی به دوست دخترش میگوید"من فقط بدن تو را میخواهم"، در جلسه روانکاوی به یاد میآورد که پدرش برای گرفتن حق پدری از برادرش، تن نحیف او را ابزار و مضحکه کرده است!
کلید واژه: تن، وطن، تاخت و تاز، واپسزنی، روانکاوی، سیاست، بدریختانگاری، سایکوتیک
با وجود اینکه در عرصه سیاست درباره وطن و در ساحت روان-کاوی درباره تن شعارهای دهنپرکنی میدهند ولی از فهم آنها بسیار دور و در تداعی آنها آزاد نیستند!
مرد به راحتی زن نمیتواند در مورد تناش تداعی کند، بخاطر همین تنِ زن را عرصه تاخت و تاز خود میبیند و از کانال آن حرف میزند!
اشارت آن را میتوانید در مبتلایان به بدریختانگاری بدن دریابید که تا مرز سایکوتیک شدن میروند ولی لام تا کام از تن مردانه نمیگویند و تنها میخواهند نمود زنانه بیابند!
و در اشارتی دور وطن را مثله میکنند!
ظاهراً وطن و تن زن مورد ستایش عمومی است برای اینکه از آدم مرد بسازند ولی این دو جولانگاه هیچگاه صحنه کاستره شدن واقعی یک سوژه نیست!
همانطوری که در صحنه درمان، درمانگری که تاب تداعی تن مرد را نداشته باشد مجبور است عرصه تاخت و تاز او باشد!
از این رو، بدریختانگاری تا سایکوتیک نمودی زنانه دارد ولی اساساً با مرد و تن او، مرتبط است!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۲/۰۸/۰۸