تارک اندیش!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
خر-کاری که با چندین زبان در فزونی دانش بود به تنبل گُشاد-رو خُرده گرفت که ای خیالورز منحرف با این روالی که تو در پیش گرفتی فرجامی فراتر از جویس نخواهی داشت، آنهم بعد از مرگ تازه اگر خوانده شوی!
حال پرسش این است که خرد-ورز دانشنما راست میورد یا آن خیالورز جادو-نما؟!
دانش-مند به زبان دیگری مسلح میشود تا پیام خود را فهمپذیر سازد ولی در اعماق وجودش همان جادو-گر تارکاندیش است که مجاورت دالها را میآزماید!
حال با این تناقضات عجیب و غریبی که تاکنون حتی به نمایش هم در نیامده است، آیا میتوان به صحنهسازیهای اختلالات روانی تکیه کرد و دست به درمان آنها زد؟!
واژگان کلیدی: خر-کار، زبان، تنبل، گشاد-رو، خیال، جادو، تارک-اندیش، دانشمند، مجاورت دالها
زبان در این موارد (ابطالپذیری، تکرارپذیری، کنترل و تصادفیسازی) با دیگری، مشترک میشود!
و دانش-مند کسی است که دروناً وفادار به آنها نیست، هرچند میداند که بالاخره بازنشر مییابد!
تناقض آدمی زمانی برون میزند که میخواهد از طریق زبان مشترک وسعت یابد ولی باثبات بماند!
همانند همان درمانگر مرزی که میخواهد بیمار مرزی را درمان کند!
بیماری که با ظرافت خاصی تناقضات عمیق را در بیثباتی خلقی-شخصیتی به نمایش میگذارد!
در واقع آن درمانگر میخواهد با نظارت بر پارادوکسهای مرزی وسعت یابد ولی ثبات خود را از کف ندهد؛ یک موش و گربه بازی غریب!
میبینید تناقضاتی که حتی در حوزه-تخصصی-روان، لق لقه زبانها شده است دامنه بسیار وسیعتری دارد که تنها با یادگیری چند زبان دسترسی به آن ممکن نیست!
مکبث سردار سرافراز خط مقدم بود ولی زمانی که به زبان مشترک آغشته شد و پادشاه را کشت، صحنه آزمایش درونی او آشکار شد! جولانی که از تحمل عموم به دور است!
پس از «من» نخواهید که در جولانگاه شما به نمایش درآیم حتی اگر نمونه خارجی نداشته باشم!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۲/۰۹/۰۴
دکتر من نظرم به صورت خصکصی گویا ارسال شد نمیدونم چه جوری فکر کنم گزینه ایی رو تیک زده باش