نمایش یک پرورت!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
پرسش یک مخاطب: "حالا به قول خودتون با علوم انسانی که نتونستن کاری از پیش ببرن! و باز سوالی که اینجا به ذهن میاد این هست که روانکاوی چجور با این پدیده برخورد می کنه؟"
کاوش در روان-کاوی امری بنیادی است، قرار است از دل روانکاوی یک «محقق» برون آید که در تداعی است، به همان شکلی که کودک در حال کنجکاوی است!
اما کودک به دلیل مقاومت پیراموناش در کنجی گیر میکند و کاوشاش را پس میزند! چنین کودکی در بزرگسالی هم زمینگیر است و بازگشت به «خانه» سمپتوم اوست!
بسان همان درمانگری که با تفسیرهای زیبا درمانجو را اهلی میسازد تا آن درمانجو همیشه بدهکار و مُبلغ او باشد!
از مراحل شش گانه اخلاقی تنها مرحله آخر است که اخلاقی است آنهم بخاطر اینکه سوژه در ساحت «کاوش» است، هرچند در فهم دیگری نمیگنجد و قربانی میگیرد!
واژگان کلیدی: پرورت، نمایش، روانکاوی، تداعی آزاد، درمانجو، کاوش، تفسیر، محقق
زمینگیر شدن از جمله دالهای است که باعث میشود خواستهها بصورت معکوس مطرح شود! نمونه آن را میتوان در شعارهای زبانشناختی دید که عمومیت دارد ولی عکس آن در حال رخ دادن است مانند: «شهر من، خانه من» یا «زمین من»!
آما آنچه به واقع رخ میدهد و هیچگاه نمادین نشده، این است:« بالاخره از شر زمین رها میشویم»
گرچه چنین کاوشی در نگاه اول یک حرکت پرورتگونه مینماید ولی یک عمل اخلاقی است، اینجاست که روانکاوی با اخلاق گره میخورد!
پس حرکت از یک دال به دال دیگر، نه تنها عاملی در گشایش کلامی است بلکه نتایجی عینی و انقلابی در زمین و زمان دارد!
ظاهراً ازدواج با محارم کنار گذاشته شده است ولی نمود آن را میتوان در بازگشت به خانه و کاشانه دید که منجر به قوانین و اخلاقیاتی شده است که کاملا نقض میشود مانند قوانین حفاظت از محیط زیست!
گرچه چنین همجنسگرایی دال بر امنیت "اینجا و اکنون" است ولی نمیتواند تا ابد او را در چنین نظمی نگه دارد!
سمپتوم «مهاجرت از زمین» به زودی همهگیر میشود بسان همان تمایز آدم از حیوان!
میبینید روانکاوی به لحاظ اخلاقی تنها با آن «چیزی» سر کار دارد که خواستنی است ولی بسیار دور از تصور است بطوری که هیچگاه حتی فکرش را هم نمیکردید که چنان امری موجودیت داشته باشد!
- ۰۲/۰۹/۱۵
پرورت گونگی این کاوش رو متوجه نمیشم!
به نظرم پرورت گونه نیست