تداعی آزاد

شکوائیه!

يكشنبه, ۳ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۴۳ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

چکیده

چرا علوم و عموم، آدمی را از غر زدن برحذر می‌دارند؟!

بالاخره پیشگویی من درست از آب درآمد و آن سرجنبان به آخر روانکاوی نزدیک است و مجبور به از دست دادن فضولات حول خودش می‌باشد قرین همان کودک 9 ساله که درخواست جلسه تحلیل هر روزه را دارد!

لکاته درس خارج و داخل، آخرین بازمانده خود را نیز قربانی می‌کند ولی به ذهنش هم خطور نمی‌کند که با یک روانکاو، طرف است!

مشابه این حالت را در سوژه‌ای شنیدم که همانند یک فایل صوتی ضبط شده سال‌ها با سرعت زیاد صحبت می‌کرد و منتظر بازخورد نبود و سر آخر هم وسواس این را گرفته بود که دچار آلزایمر است!

اینچنین است که پزشک معروف تیغ و خون، در تماشای تزریق کودک خود، گرفتار حمله panic می‌شود!

شکوه و گلایه از این منظر مورد شکایت است و باید به تعویق افتد!   


واژگان کلیدی: شکوائیه، روانکاو، قربانی، لکاته، پیشگویی، غر زدن، جلسه تحلیل

 


وقتی با تمسخر خواستار پیشگویی می‌شوی، بازگشت به خدایگان و ادیان را حتمی بدان حتی اگر در غربی‌ترین نقطه زمین سکنا گزیده باشی!

ضیغمی که شیب تند صخره را می‌دوید و ناجی تصادمات خونین بود در نجات خردسال خود فلج شد!

دالایی لاما نیز با تمام دنیابریدگی خود، سر آخر کودکی را درخواست می‌دارد که دنیا را علیه خود می‌شوراند و شکوائیه‌ای که عمری به تعویق افتاده بود را به این شکل و شمایل بازمی‌گرداند!

سالار ضبط شده و خودکار در سمت فرهنگی از میان 720 مقاله من، تنها مقاله «عدل سمپتوم» را فرهنگی تشخیص می‌دهد، چرا که او تنها لغات عنوان را می‌خواند و مابقی را تخصصی رشته خودم می‌داند!

وقتی این مقدار از داده‌ها از سرند گزینش خارج می‌شوند معلوم است که جادوگران را شیاد دو عالم می‌دانند و به حالت ضبط شده درمی‌آیند!

 چرا که جادوگران به‌واقع برای پیشگویی با تمام داده‌هایی که اکثریت از آنها فراری هستند، مواجه می‌شوند!

در نهایت، نقاد زمین و زمان یک قدم از دالایی لامای زمان پیش‌تر است!

 

 

 

 

 


[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی

نظرات  (۲)

جالب بود اما چرا جادوگر و روانکاو معادل هم؟

سالار خودش می دونه که چه مقاله ای رو انتخاب کنه که دلیل عدم انتخاب بقیه رو هم پوشش بده. چجوری؟ همون عنوان عدل که این رو تداعی می کنه من برمی گزینم درست و غلط چیه! تو کجای کاری؟!

بعدم اینکه وقتی راه انداز وزارت ارشاد و فرهنگ مرگ استعدادهاست، چگونه می تواند عکس آن عمل کند؟!!!!!

حالا من اومدم غر بزنم، تو راست می گفتی من حسودم و به نظر خودم هم دیگه خوب نمیشم...

باز به شدت ناامیدم! انقدر افکار وسواسی داشتم و مدام تکرار میشد امروز که به فکر کشتن درمان بودم😔 من دیگه دارم کم میارم. راهی هم نگذاشتی واسه خودت که تکست بنویسم💔 خیلی اضطراب دارم مجبور شدم اینجا بنویسم. می دونم دیگه باید خودم بزرگ شم و اینا رو مدیریت کنم اما نشدم... کماکان ترس همه وجود من هست...

می دونم خودم هم کم کاری داشتم اما این دنیا هیچ چیزش عادلانه نیست که سمپتومش عادلانه باشه😔