تداعی آزاد

کار یدی!

سه شنبه, ۸ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۲۶ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

 

چکیده
پدری که به «کار یدی» زبانزد است، برای مرگ گاوش سوگوار می‌شود ولی برای انتزاعات بشری، ککش نمی‌گزد!
چنین پدری تنها زمانی برای فرزندش داغدار می‌شود که مثل خر برای او کارکرد داشته باشد!
تصویری از پدر که بسان بختک در حال بلعیدن فرزندان است و در بهترین حالت از آنها ماشین‌های متظاهر و کودن می‌سازد!
فرزندانی که دوره‌های مختلفی را به کار-آموزی می‌گذرانند ولی از شل‌مغزی زیاد نیاز به باز-آموزی مکرر آن پدر دارند!
به همان نسبتی که آن پدر به راحتی می‌تواند پول را به دود و دول بدل سازد، فرزندان او گیج و منگ پس‌زمینه او می‌شوند!
بخاطر همین است که کمال-گرای فلک زده اساساً به دنبال از کف دادن آن «چیز» عالی و حرام کردن پول پدر می‌رود!
حال آنکه درمانگر نگونبخت با تمام ذکاوت ذهنی، پدر را بخاطر سادگی بیش اندازه، از تحلیل و رمزگشایی، کنار می‌گذارد تا نهایتاً ربات‌های هوشمند به آن بپردازند!


واژگان کلیدی: کاری یدی، پدر، کمال-گرا، درمانگر، تحلیل، رمزگشایی، پول، سوگوار، بازآموزی، کارآموزی، ذکاوت ذهنی، ربات‌های هوشمند


انسان معاصر، پیچیدگی نهانی خود را به عینیت بیرونی کاهش می‌دهد تا درگیر پس‌زمینه نیاکان خود نشود!
همانند سوژه‌ای که شیفته‌ی پیچش دود سیگار خود می‌شود تا غرق زنجیره دال‌های پدران خود نگردد! و یا دختری که عادت دارد جای خالی پدر و مادر ظاهراً ساده خود را پرخوری کند!
شرطی‌زدایی از آن سادگی، پیچیده‌ترین کار درمانی است که هیچ درمانگری حاضر نمی‌شود، تن به آن ‌دهد!
بخاطر همین است که درمانگران معاصر حوزه-روان حاضرند سخت‌ترین دوره‌های درمانی را آموزش ببینند ولی سادگی خود را زیر تیغ روانکاوی نبرند!
از این‌رو، آنچه در فضای درمانی معاصر رد و بدل می‌شود سادگی و حماقت است تا هر دو طرف(درمانگر و درمانجو) کاربردی‌تر شوند!
مورد حمله قرار گرفتن از طرف ربات‌های هوشمند، فانتزی است که در حال تبدیل شدن به وسواس است!
هیچ گریزی از آن پیچیدگی اولیه نیست و در نهایت ربات‌ها به آن حد از پیچیدگی می‌رسند، به بیان دیگر آدمی از همانی که فراری بود به آن می‌رسد!
اگر «دیگری» رمزگشایی نشود، تو را ساده‌تر و خود را پیچیده‌تر می‌سازد!
در نهایت ربات‌های که توسط کشورهای عقب‌افتاده هوشمند می‌شوند بسیار خطرناک‌تر و پیچیده‌تر خواهند بود!

 

 

 

 


[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی

نظرات  (۵)

این همه خشم؟

  • پویا پورطهماسبی
  • "ربات" بهترین "دیگریِ" ممکن برای مراجع است، در ظاهر موجودیتی ندارد و صرفا مجنوعه ای از اطلاعات است و از طرفی تا کنون کسی را مورد خشم و غضب خود قرار نداده است.(هرچند در آخر اینکار را میکند). درمانگران هم حتی از خشم یا قدرت روانکاو میترسند و امیدِ بعید دارند که اگر فروید شدند! بگویند بدون کمک گرفتن از اسلاف خود به این مهم نائل آمده اند. در صورتی که حتی ابژه ی این میل واضح نیست و مخدوش است. همیشه اصیل اندیشیدن سخت بوده و عمل کردن برای رفع مسئولیت آسان.

    عذرخواهی بابت اطاله ی کلام.

    مثل خر رو خوب اومدی اونم برای پدر...

    عینیت و سادگی رو توی تداعی قبول ندارم شاید ی چیز در عین حال ساده باشه اما همونم درمانجو در موردش احساس گناه یا شرم داشته باشه که توی جلسه تداعی کنه، اما درگیر این سادگی شدن رو قبول ندارم (مثلا اینکه باید دید چرا اینا اومد به ذهنم؟) البته که زمان هم ممکنه کش دار بشه اما تغییر به سادگی صورت نمی گیره مگه نگفتین که تداعی مثل زاییدن هستش؟ این به ذهنم رسید که تداعی ساده مثل ورزش های قبل از بارداری! البته شاید شما از اعتیاد بهش می ترسید نه خودش! 

    بعضی وقتا فکر می کنم همیشه دنبال پیچیدگی بودن هم همون کمال گرایی هست جلوی درمانگر! همونم شاید نمایشه (ی جور خودنمایی و اغوا) و به رخ کشیدن خودشیفتگی!

    نمی دونم منظورم رو خوب رسوندم یا نه؟ 

  • خرید داکت اسپلیت خارجی هایسنس
  • مقاله جالبی بود تشکر

    بازم درمورد عینیت و پیچیدگی فکر کردم چند تا تداعی دیگه به ذهنم رسید، اول اینکه محتکر وسواسی نده هست و اصلا دوست نداره تداعیش رو به صورت پیچیده اشتراک بذاره چون فکر می کنه ایده اش دزدیده میشه و به وسیله تو ازش استفاده میشه. دوم اینکه میگه پولش رو تو می گیری و وظیفه تو هست به پیچیدگیش پی ببری، سوم اینکه به تو حسادت داره چون پیچیده می نویسی و بعد این حس حسادت رو سرکوب می کنه و از اون پیچیدگی فرار می کنه!