کار یدی!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
پدری که به «کار یدی» زبانزد است، برای مرگ گاوش سوگوار میشود ولی برای انتزاعات بشری، ککش نمیگزد!
چنین پدری تنها زمانی برای فرزندش داغدار میشود که مثل خر برای او کارکرد داشته باشد!
تصویری از پدر که بسان بختک در حال بلعیدن فرزندان است و در بهترین حالت از آنها ماشینهای متظاهر و کودن میسازد!
فرزندانی که دورههای مختلفی را به کار-آموزی میگذرانند ولی از شلمغزی زیاد نیاز به باز-آموزی مکرر آن پدر دارند!
به همان نسبتی که آن پدر به راحتی میتواند پول را به دود و دول بدل سازد، فرزندان او گیج و منگ پسزمینه او میشوند!
بخاطر همین است که کمال-گرای فلک زده اساساً به دنبال از کف دادن آن «چیز» عالی و حرام کردن پول پدر میرود!
حال آنکه درمانگر نگونبخت با تمام ذکاوت ذهنی، پدر را بخاطر سادگی بیش اندازه، از تحلیل و رمزگشایی، کنار میگذارد تا نهایتاً رباتهای هوشمند به آن بپردازند!
واژگان کلیدی: کاری یدی، پدر، کمال-گرا، درمانگر، تحلیل، رمزگشایی، پول، سوگوار، بازآموزی، کارآموزی، ذکاوت ذهنی، رباتهای هوشمند
انسان معاصر، پیچیدگی نهانی خود را به عینیت بیرونی کاهش میدهد تا درگیر پسزمینه نیاکان خود نشود!
همانند سوژهای که شیفتهی پیچش دود سیگار خود میشود تا غرق زنجیره دالهای پدران خود نگردد! و یا دختری که عادت دارد جای خالی پدر و مادر ظاهراً ساده خود را پرخوری کند!
شرطیزدایی از آن سادگی، پیچیدهترین کار درمانی است که هیچ درمانگری حاضر نمیشود، تن به آن دهد!
بخاطر همین است که درمانگران معاصر حوزه-روان حاضرند سختترین دورههای درمانی را آموزش ببینند ولی سادگی خود را زیر تیغ روانکاوی نبرند!
از اینرو، آنچه در فضای درمانی معاصر رد و بدل میشود سادگی و حماقت است تا هر دو طرف(درمانگر و درمانجو) کاربردیتر شوند!
مورد حمله قرار گرفتن از طرف رباتهای هوشمند، فانتزی است که در حال تبدیل شدن به وسواس است!
هیچ گریزی از آن پیچیدگی اولیه نیست و در نهایت رباتها به آن حد از پیچیدگی میرسند، به بیان دیگر آدمی از همانی که فراری بود به آن میرسد!
اگر «دیگری» رمزگشایی نشود، تو را سادهتر و خود را پیچیدهتر میسازد!
در نهایت رباتهای که توسط کشورهای عقبافتاده هوشمند میشوند بسیار خطرناکتر و پیچیدهتر خواهند بود!
- ۰۲/۱۲/۰۸
این همه خشم؟