تداعی آزاد

زندِ-گی به جای دیگری!

يكشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۲۸ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]


چکیده

شکوائیه یار دیرین این است که چرا به جای معین‌الدوله، درمان-گر نیست؟!

او که ما بین سه زبان مستتر می‌رود، بی‌هیچ منطقی فقط فقط بخاطر اشتیاقش مورد پذیرش روانکاوان بیگانه است، با اینکه هیچ یک از دو طرف ظاهراً همدیگر را نمی‌فهمند ولی همدیگر را می‌خواهند!

در مقابل، آن دیگری حساب و کتابش درست از آب در نیامده است و مجبور به تحمل بچه دیگری است!

اصرار آنها بر این است تا رمزگشایی گردند ولی تحمل هیچ مردی را هم ندارند!

نه اینکه من تحمل آنها را داشته باشم ولی به اشتیاق آن دله و دیوانه تا آخرش می‌روم!

همین است که نمایش فالوس، مرد را از ژرفایش بیشتر بازمی‌دارد ولی برای یک زن سرشار از نعمت است!

همانطوری که دخترک میانجی، به استادی پدر معتادش درون خانواده را استتار می‌بخشد!

واژگان کلیدی: زندگی، اشتیاق، فالوس، روانکاو، مرد و زن، استتار، ژرفایش، رمزگشایی

 

زندِ-گی به جای دیگری تا جای پیش می‌رود که یک مادر معتاد به خرید، طلاهای فرزندش را نیز وجه‌المصالحه ارتباط با دیگری قرار می‌دهد!

اگر میل به دادن در مادر مخفی شود جواهرات نسل بعدی نیز به تاراج می‌رود!

بطوری که دختر آن مادر الان مبتلا به یک وسواس با این محتوا شده است که آن دخول در بلوغ، امری شرعی بوده است یا غیرشرعی، با اینکه در آن رابطه صیغه شرعی خوانده شده است، اینچنین است که حد و حدود محل مناقشه و وسواس می‌شود!

پول و کار، دو امر دیرینه‌ای است که تمام ژوئیسانش را جذب خود می‌کند تا امکان دستکاری دیگری مهیا گردد!

با اینکه «دوستی» مابین دو جنس برای نسلی بعدی ممکن‌تر می‌شود ولی واپس‌زنی نسل‌های پیشین را به صفر نمی‌رساند!

تشکیل خانواده و سکس همانند آن عمل معین‌الدوله که در حوزه روان به دنبال درمان‌های مدرن و تاویستوکی است، برای نسل بعدی به یک عمل کاملاً چندش‌آور بدل می‌گردد!

بماند که آن آموزش-گیرندگان مدرن روان-کاوی، وسواس از بین بردن پول پدر را در سر دارند و به این سادگی‌ها نمی‌خواهند از خواب معین بیدار شوند و هر ندوشنی را می‌دوشند!

روانکاو در همه اعصار، به واقع یک امر غریب و ناشناخته است چرا که به ساحت ناخودآگاه اشاره دارد!

سوژه مورد مطالعه او، خودش است با اینکه شبانه و روز او به روانکاوی با دیگری می‌گذرد، خود-ش همان امر ناخودآگاه است!

با اینکه تحمل ماندن با او در هیچ قاموس و منطقی نمی‌گنجد ولی برای آن دله و دیوانه همه چیز روشن است؛ اشتیاق.

 

 


[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

 

  • مهدی ربیعی

نظرات  (۶)

  • فرهنگ برهنگی یا برهنگی فرهنگی؟!
  • داشتم فکر می کردم چرا معین الدوله؟ تداعی دول، پول و پدر یادم اومد!

    چرا نمایش فالوس برای یک زن نعمته؟ این به ذهنم رسید که همیشه در فرهنگمون میل به دادن در مادرها مخفی شده! وقتی از ی چیز منع میشی نسبت بهش حریص تر میشی شاید! توی همین فرهنگ ی مرد اگر ی گوشه کنار شاش هم کنه میگن مرد هست اما زن نه!  یا اینکه مردها اگر یکی رو بخوان بکنن میگن غریزشه اما زن ها هیچ وقت نباید تمایلات جنسیشون رو نشون بدن! هروقت زنی اغواگری کرده گفتن کرم از خود درخته اما مرد اغواگری کنه این لیبل بهش نمی خوره! مردان با تن برهنه هم می تونن بیان همه جا عکس بذارن حتی تو فیلم ها می تونن باشن اما بدن زن نه؟! آیا بدن مردها جذابیت نداره؟! ولی تو این هم موندم کلا روابط بدون این فرهنگ چجور پیش خواهد رفت؟! 

    آموزش - گیرندگان شاید نمی خواهند اشتیاق خودشون رو از دست بدن.

    شاید هم این اشتیاق بیرونی هست نه درونی. به خاطر همین هم دنبال کسی می گردن

    که وسواس از بین بردن پول پدر رو جایگزین عمل تعویقی در وسواس کنن تا رضایت درونی

    از این امر حاصل بشه و همچنین از قدرت سوپرایگو کم بشه.

    چیزی که به نظر میاد این اشتیاق شاید واقعی نیست و فیکه. بخاطر همین چسبیدن به

    دیگری باعث میشه این ویژگی در اون فرد بمونه (زندگی انگلی و محافظت از خود) و از

    نشخوار اون اشتیاق هر لحظه بهره بیشتری نصیبش بشه (اجبار به تکرار) و  ارضا

    بشه.

    برخلاف شما از واژه (گی) در عنوان به واژه بالا آوردن و نشخوار رسیدم، گرچه برای

    یک وسواسی ممکنه باطن این دو عمل یکی باشه. حالا می فهمم چرا نشخوار برای

    بعضی حیوانات برحسب نیازشون می تونه چقدر جذاب باشه و از مرگ نجاتشون بده!

  • درمان های مدرن
  • تشکیل خانواده، سکس و درمان های مدرن من را یاد بلایند دیت های اسلامی میندازه.

    اونجا که برای پیروان یک دین، فتواهای خودش به صورت غیرمؤثر بروز می کنه و رو

    به فتواهای وینی برای تشکیل خانواده میاره. انگار همون روش های قبل هم برای

    کاهش اضطراب رنگ باخته و میل دیگری جایگاه خاصی پیدا می کنه! اینجاست که افراد در

    حالت سردرگمی ناتمام میان دیت هایی رو به نام دین میگذارن که دو روز پیش خودشون

    هم منعش می کردن! به صورتی که توی این خبر میشه دید "مجری وینی، او کیست؟ و

    چرا صفحه اینستاگرام مجری بلایند دیت بسته شد؟" اینجور میشه که بلایند دیت های

    اسلامی مانند درمان های مدرن برای افرادی که اون رو می بینن بصورت چندش آوری بروز

    می کنه ...

  • اعتیاد به خرید
  • اعتیاد به خرید و انبار کردن یا دفع کردن زیاد باهم رابطه دارن ...  آدما

    ژوییسانسشون رو با پول دفع می کنن (البته این جمله معروف تو ذهنم اومد که خرید حال زن

    ها رو خوب می کنه فکر کردم که انگار ژوییسانس مازاد با پول دفع میشه) اما ی چیزی دیگر

    رو شاید جایگزین و انبارمی کنن. تو ذهنم اومد که اون پول حکم انرژی جنسی و قدرت در

    روان فرد داره  که می تونه با تبادل درست باهاش به اشتیاق هم برسه اما در اعتیاد به خرید

    مثل اینه که اون فرد به جای اون پول ی کالایی به دست بیاره مثل گوه، که با انبار کردن یا

    دفعش حس قدرت ونارسیسیزم کودکی بهش برگرده (با واپس رانی به مرحله مقعدی)! ولی

    نمی دونه چه چیز گران بهایی با چه چیز بی ارزشی مبادله شده چون مهم واسش درنهایت لذت

    بردنه!

    اعتیاد به خرید می تونه به ی مکانیسم دفاعی برای فرار از مشکلات روانی تبدیل بشه که به

    نظر میاد مثل مکانیسم های دفاعی دیگه زیادش مشکلی رو که حل نکنه هیچ خودش هم باعث

    تجمع ژوئیسانس بشه...

    درمورد پول و کار هم این واسم تداعی میشه که پول وقتی که با کاهلی به دست بیاد، براش

    زحمتی نکشیده و کاری انجام نشده باشه  می تونه برای افراد ارزش واقعیشو ازدست بده،

    بصورتی که  فرد مدام درحال از دست دادنش باشه و بالعکس در این حالت اطرافیانش رو

    سرزنش کنه و مقصر بدونه.  پول مفت می تونه نام پدر و قدرت  پدر رو هم زیر سوال ببره و

    فرد رو اونقدر حریص کنه که شخص راضی به مرگ پدر بشه!

    البته این ادامه تداعی های توی ذهن خودم هست...

    اگر میل به دادن در مادر مخفی بشه ممکنه فرزند برای ارضا میل جنسیش به

    خودارضایی رو بیاره (چون مادر رو بی نیاز و پدر و افرادی همچون پدر را متجاوز می بینه).

    از نظر من خود_ارضایی ی نوع فیتیش هست برای کسی که بدن خودش رو در حد یک بت

    می پرسته (خود_خواهی) و فرد خودش رو به شکل فالوس در فانتزی های خودش تصور

    می کنه که با واپس رانی به ساختار پرورت شاید اتفاق می افته و اون شخص اضطرابش

    رو کاهش میده!

    اینم به ذهنم اومد که فیتیش خیلی به وابستگی شخص و همون زندگی انگلیه مرتبط

    باشه، در ابتدای زندگی با مادر و بعد با افراد دیگر در زندگی تکرار بشه (مادر به مثابه بت)

    مهم ترین عوارض خودارضایی به شخص، کوری، کچلی و ... نیست بلکه غوطه وری در

    فانتزی هاست بطوریکه شخص دیگه نمی تونه درست با افراد دیگه ارتباط برقرار کنه و

    نداشتن ارتباط با دیگری آغاز مصیبت هاست که این سیکل معیوب مدام تکرار و اثراتش

    فراگیر میشه (توی تمامی سطوح فردی، اجتماعی و ...).

     

     

    از من فقط یه اسم مونده و یه سایه

    اما میدونم، هیشکی جز من متهم نیست

    این اعتراف آغاز یک پایان تازس؛ این زندگی چیزی که من میخواستم نیست…