تداعی آزاد

آیا اَش-خاص را نقد می‌کنی؟!

دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۹:۴۷ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

 

چکیده

چگونه آش-خاص می‌تواند برایم اهمیت داشته باشد وقتی خاص‌ترین آنها بر اساس مجوزات بین‌الملی عمل می‌کند و بر این تصور است که وجود چنین مجوزی کفایت امر می‌کند، البته اگر چنین اجازی موجودیت داشته باشد که ندارد!

ناگفته نماند که صنعت پورن چنان وسعتی به خود یافته است که اکثر ثبت‌نامی-ها بعد از 30 سال نوبت بازی می‌یابند، البته اگر مومیایی شوند تا تغییر استایل ندهند!

می‌بینید از خاص‌ترین-ها گرفته تا پورن-استار‌ها تنها و تنها برایم خاصیت اشارتی دارند!

البته مقصر هم نیستید وقتی معنا را می‌جویید، یا متن را حسادت-‌آمیز می‌پندارید و یا آن را بی‌معنا می‌پندارید که نیاز به ترجمه دارد!

اگر به اجتهاد یا استخاره متوسل شدی، برایت کار نمی‌کند، مگراینکه تا ته‌ته جادو پیش بروی!

یک سایکوتیک اگر به‌واقع قرارش بر درمان باشد، تنها و تنها می‌خواهد با دیگری ارتباط بگیرید، حال اگر تو خود را غیر سایکوتیک می‌بینی وای به حال و روزت!

من به همان چند نفری که عمیقاً اشتیاق ارتباط دارند، اکتفا می‌کنم!


واژگان کلیدی: اشخاص، ارتباط، معنا، اشارتی، دیگری، غیر، اشتیاق، سایکوتیک، صنعت پورن، مجوز

 

ارتباط با من در عمیق‌ترین سطح خود می‌تواند به شکل بیهوده و اثرات منفی دریافت شود تا تو را به سطح مجازی و مدرن بازگرداند!

بطوری که آن خواب-بین زن، من را به موللی و او را به افعی تیز دندان جابه‌جا می‌سازد و در نهایت توسط دزد خانه خود، مرا می‌کشد!

این همان بازگشت عجیب و غریبی است که تو را به سوی خود می‌خواند!

حال اگر عمیقاً جویای ارتباط با من باشی قاعدتاً باید دریافته باشی که چرا آنها برای پورن-استار شدن سر و دست می‌شکنند!

 چنین پرسشی حاصل یک دوست مومن است که ظاهراً برای یک سخنرانی نمایشی آماده می‌شود، آخر او طاقت آن صف طولانی پورن-استار-ها را ندارد!

دوست و دشمن هم برای من خاصیت اشارتی دارد، مرا ببخش ای مومن!

وقتی یک هیستریک را به یک آزمایش قبل از رابطه جنسی ارجاع می‌دهی تا از سلامت جنسی او مطمن شوی، پاسخی که دریافت می‌کنی این است؛ تصور کردی من یک جنده هستم!

دریغ از اینکه ما عمیقاً یک پارانوئید هستیم، همان بدبینی که سنگینی آن را تاب نمی‌آوریم.

آش-خاص این ساختار را به طرز رازآلودی دستکاری می‌کنند، چرا که به رانه‌های اولیه گره می‌خورند!

در برابر این دستکاری دو نوع برخورد موجودیت می‌یابد؛ یا اینکه عاشق آنها می‌شوی تا سر و ته داستان را هم‌آوری و یا اینکه با او دست به یقه می‌شوی تا سازمان ظاهری خود را فرو بریزی.

 

 

 

 

 


[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی

نظرات  (۳)

این ادامه تداعی "دزد خانه من" هست.

فکر می کنم این وسط ی نفر هست که به شکل سیاس گونه ای میخواد مظلوم نمایی کنه و بگه من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود درحالیکه خودش همه جنگ ها رو به پا کرده! با توجه به تداعی شما یاد فیلم همیشه پای یک زن درمیان است، افتادم (خواب-بین زن) 

  • صبر-زرد یا صبرِ زرد
  • بعضی حرفا بی نهایت تلخه… اینجوری که نمیشه انکار کنم

    انقده تلخ که دیگه میترسم؛ با خودم اونا رو تکرار کنم! (باز هم با صدای بابک) 

  • با خودمان چندچندیم؟
  • در جامعه ای زندگی می کنم که مردمی دارد که از خبر مرگ رئیس جمهورشان بسیار خوشحال می شوند و لبخند لیلا حاتمی را در مراسم سوگواری مادرش به نقد می کشند! با بهانه های مختلف به دنبال چشم پوشی از لذت مرگ و سرکوبی میل به دگرکشی هستند. از سمتی مرگ اش-خاص را به امام هشتم ارتباط می دهند و آن را شوم می پندارند و از طرف دیگر قدرت همان امام را هم در سیل زیر سؤال می برند.

    در نهایت سؤالی تمام ذهنم را فرا می گیرد!!!!!!!! ما با خودمان چندچندیم؟