تداعی آزاد

زبان-نفهم!

شنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۳۰ ق.ظ

 

مهدی ربیعی[1]

 

 


چکیده

اشراف-زاده‌ای که نسبت به یادگیری زبان خارجی مقاوم بود، از زنان زبان نفهم کَده ترسید بود، چراکه آنها برای بدست آوردن پدر او، آزاد و آذری بودند!

بی‌زبان، اشتیاقی چند پهلو به آن قومیت دارد، بطوری که روانکاو خود را نیز از همان نژاد برگزیده است!

نهایت واپس-زنی را می‌توانید در روان-شناسان... ببینید، چرا که آنها مجبورند به همان تقسیم بندی سالم و بیمار توسط دین‌داران بازگردند تا مبادا تن به تحلیل آن روانکاو بی-رحم دهند!

شاید بپرسید، ستایش این بی-رحمی من باب چیست؟!

در رفیع-ترین درجه، آن را می‌یابی و به آن جامه عمل می‌پوشانی!

غریب‌ترین اشتیاق آدمی در همین ساحت آشکار می‌شود!

شما در گستره وطنی به چنین سوژه مشتاق و بی‌رحمی، مدیون و بدهکارید!


واژگان کلیدی: مشتاق، اشتیاق، روانکاو، زبان-نفهم، بی-رحمی، اشراف-زاده، کده، سالم و بیمار، دین‌داران

 

گرچه آن اشراف-زاده یا اردشیر-زاده، زبان‌نفهمی خود را به اختلال(اخت-لال) در حافظه نسبت می‌دهد ولی «اختلال در کار کشور...» در ساختار زبان پیش-گو اعظم، دال مهمی است که خبر از امر ناخودآگاه و آینده می‌دهد!

 با این دال و دلیل است که اصلاح او معنادار می‌شود!

هر چند آن فضله مرده ممکن است به توتم بدل گردد و مناسک خاص خود را بطلبد!

زنان زبان-نفهم در سطح عمیق‌تری از زبان به آن دختر کوچک یاد دادند که چگونه می‌تواند پنهان از دیدگان مادر-مذهبی، گسترش و هیستریک یابد!

قاعدتاً باید فهم کرده باشید که چرا روانکاوان واقعی انگشت شمارند و اشتیاق آنها تا دستیابی بی‌رحم-ترین ساحت ممکن پیش می‌رود!

اکثریت نیز بصورت سمپتوماتیک این مسیر را طی می‌کنند و نمایش عجیب و غریبی در قسی‌القلبی خود نشان می‌دهند، نمونه آن جشن درونی است که به شکل عزا بازنمایی می‌شود و بالعکس!

در نمایش-های علمی، شکل کنگره(کُن-گره) به خود می‌گیرد!

اما من، هنوز برای افتادن پوشش «کده» از خودم، دست و پا می‌زنم، چرا که در سلسله دال-های پدری نمی‌توانم بیش از این پیش بروم، گویی قساوت پدر نسبت به آن بچه-خر، هنوز هضم نشده است!

اشتیاق و شقاوت در همین نقطه است که بهم گره می‌خورند!

 


[1] . عضو هیات علمی گروه روانشناسی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی

نظرات  (۴)

هضم یا هزم؟

هیستریک رو بصورت هیس-تریک خوندم همینجور که با اخت-لال هم جور درمیاد (سیاس، ساکت، پررمز و راز)، یجورایی دست پیش می گیره پس نیافته.

چرا با یک یا چند قومیت سرجنگ داریم؟ آدما اکثریت تو قضاوتاشون همون روانشناسه هستن تو طبقه بندی افراد به سالم و بیمار! ی جور نژادپرست صرف! چون از دوران کودکی هم سرکلاس به ما یاد دادن پای تخته بنویس خوب/بد. هرکسی شلوغ می کرد آدم بده بود اما هرکس سکوت می کرد امتیاز می گرفت و آدم خوبه و منضبط کل کلاس بود! از همون اول کارش پوشاندن بود...

سیستم جداسازی که بهت یاد می داد هیس! با سکوتت همه چیز رو به نفع خودت پنهان کن تا آدم خوبه باشی و تو این موضع بمونی!

 

 

فهم=دررررررررررررررررد بی درمون

دکتر کاش دست و پا میزدی،فلج شدی
بسه دیگه
یه یاعلی بگو و بلند شو

جنگل از بیرون قشنگه

از تو که چند تا درخته

این که محکم باشی اما

از درون بخشکی سخته