تداعی آزاد

خالق و مخلوق در روانکاوی!

چهارشنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۳، ۰۸:۳۲ ق.ظ

 

 

مهدی ربیعی[1]

 

چکیده

خالق برای اولین بار اثری را تولید می‌کند و مخلوق برای مصادره کردن آن اثر، حد و حدود اخلاقی می‌نویسد!

پرسش مهم این است که چگونه روانکاو-ی که از دل پاراپرکسی‌های زبانشناختی، آنهم دست و پا شکسته «حقیقت» را برون می‌کشد و با سنجه‌های ظاهری به مبارزه با مافیا و منحرفان اخلاقی می‌رود؟!

امر اخلاقی در ساحت روانکاوی، تنها و تنها به میانجی تداعی آزاد ظهور و بروز دارد و مشکل اخلاقی نیز دقیقاً آن زمانی پیش می‌آید که مخلوق به مسند قضاوت می‌رود!

تداعی آزاد در ارتباط با موضع روانکاو رخ می‌دهد و در عدم آن شکل و شمایل خود-ارضایی به خود می‌گیرد!

ارتباط با دیگری صحنه زایش اخلاقی است، با اینکه نتیجه آن می‌تواند سر کشیدن جام شوکران باشد!

کلید واژه‌ها: روانکاوی، روانکاو، اخلاق، خالق، مخلوق، صنعت، تداعی آزاد، دشمنی، پاراپراکسی، زبانشناختی

 

 

 

مقدمه

 

در ساختار زبانشناختی، موضع دشمنان به یکدیگر نسبت به موضع دوستان به همدیگر، در جهت افشای فریبکاری‌های کلامی، موفق‌تر عمل می‌کند. دوستان در جهت پنهان کردن خود و دیگری عمل می‌کنند ولی دشمنان به نقصان یکدیگر حمله‌ور می‌شوند!

 البته در دنیای امروزی، روابط به ظاهری‌ترین حالت ممکن کاهش یافته است، بطوریکه دشمنی‌ها نیز ظاهری و ساختگی است و قابل باور نیست!

در واقع، بده بستانی ظاهری به اسم جنگ و جدل برای پوشاندن ژوئی‌سانس[2] ‌ مشترک(shared jouissance) در جریان است!

پرخاشگری فرد سایکوتیک(psychotic)[3] به والدین خودش به این دلیل بدنی و ظاهری است چون نمی‌تواند دشمنی خود را نیابتی نشان دهد، به بیان دیگر او ظاهراً هر روز والدین خود را اخته می‌سازد ولی در واقع شکست می‌خورد، او حتی اگر مسلح به «زبان» شود تنها قاری بیانیه‌خوان است ولی با آن مانیفست بیگانه است!

حال‌آنکه در یک نوروتیک(neurotic)[4]، پرخاشگری بدون پیوست کلامی نسبت به والدین به ندرت رخ می‌دهد، چرا که او مسلح به زبان است تا به میانجی آن والدین را سلاخی کند!

از این‌رو، خوانش معکوس ادیپ[5] برای فهم این پرخاشگری کمک‌کننده است!

 در خوانش ظاهری، حکایت ادیپ به تکانه‌ها و امیال پسر به مادر اشاره دارد که باعث از میان برداشتن پدر می‌شود ولی در نظم نهانی این اسطوره به تکانه‌های پدر دلالت دارد، در واقع پدر ادیپ برای واپس‌راندن پرخاشگری و تکانه خودش نسبت به فرزندش او را از خود دور ساخت تا مرتکب آن نشود!

از این رو، صنعت مدرن برای ماندرگاری و تحول خود مجبور است با رشته‌هایی گره بخورد که ظاهراً هیچ سنخیتی بایکدیگر ندارند، به همین منظور در آینده تاسیس رشته‌های با عنوان «تاریخ صنعتی یا صنعت تاریخی» حتمی است تا تکنولوژی پیش‌رو با تاریخ و طبیعت آدمی عجین‌تر باشد!

چنین نقدی متوجه رشته‌های انسانی همچون تاریخ نیز می‌باشد چرا که «دانشگاه» به بهانه اجتناب از نمایش زرد قید ساحت ظاهری را زده است که نتیجه آن قطع ارتباط با صنعت روزمره و زندگی تروماتیک شده است!

با توجه به موارد مذکور، ارتباط مابین خلق، اخلاق، خالق و مخلوق مطرح است و لازم است به چگونگی آن بپردازیم!

 

 

 

 

 

روش

 

تحقیق حاضر از نوع تداعی دال‌ها[6] است و بر اساس تجربیات بالینی آنالیست و آنالیزان که مبتنی بر تداعی آزاد/ روانکاوی[7] است، به دست می‌آید.

با اینکه گزارش این پژوهش مربوط به سال 1403 است ولی تحقیق از نوع کیفی و بالینی و مبتنی بر داده‌های ناخودآگاه است و خارج از زمان خطی است.

داده‌های دلالتی از زبان محقق گزارش می‌شود ولی به تجربیات بالینی و داده‌های دلالتی آنالیزان و محققان گذشته نیز اشاره دارد.

 

 

 

 

 

 

نتیجه و نتیجه‌گیری

 

سوژه روانکاوی حول یک سوراخ/فقدان شکل می‌گیرد، وقتی گفته می‌شود زن به این وضعیت نزدیک‌تر است اشارت به این دارد که او به شرم ناشی از این خلاء دسترسی بیشتری دارد، به بیان دیگر فرق مابین شرم و خجالت نیز دلالت بر این دارد که خجالت متوجه بیرون است و شرم، سوژه را به درون برمی‌گرداند تا امکان تحلیل و تعمق را به سوژه بدهد!

پس آنکه به واقع این سوراخ را می‌بیند نیازی به شکسته نفسی اضافی ندارد و آنچه را که دارد آشکارا گردن می‌گیرد!

اینجاست که کار بالینی با یک بحران‌زده با کار درمانی با کودک مشابه می‌شود، چرا که تروما، سوژه را از منطق حاکم خلع سلاح می‌کند و باعث یک حالت شبه رگرس می‌شود!

 هر چند در کار بالینی با سایکوتیک‌ها نیز بالاخر باید به این مرحله رسید و سوژه را به لحاظ معنایی عمق داد، به همان اندازه‌ای که یک نوروتیک از تداعی دلالتی فراری است، سایکوتیک‌ها از عمق یافتن در یک موضوع دچار وحشت می‌شوند، برای او گره خوردن به یک امر جدی و حتمی، حکم زندگی واقعی را می‌دهد که هول‌انگیز است!

همانطوری که  نوروتیک‌ها مابین خیال‌های ناتمام، سرگردان و پریشان می‌شوند!

قاعدتاً باید دریافته باشید که با توجه به ساختارهای مذکور خلق و خلاقیت در کدام موضع به شکل اخلاقی رخ می‌دهد!

بنابراین، لغزیدن یک سایکوتیک در میان خیال‌های دلالتی از آنجایی که به نتیجه نمی‌رسد و جا خشک کردن یک نوروز در اهتمام به یک نتیجه باعث می‌شود که هر دو در موضع مخلوق درجا بزنند!

 

 

 

 

[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

[2] . لکان در سال 1958 اصطلاح ژوئی‌سانس را خلق کرد، این اصلاح از منظری به لیبیدو فروید(1905) اشاره دارد که انرژی آزاد محسوب می‌شود که در عین لذت و زندگی می‌تواند باعث درد و مرگ شود، دقیقاً ارتباط با دیگر خاصیت کانالیزه کردن این انرژی را به عهده می‌گیرد، البته این انرژی می‌تواند در جهت پوشاندن و تحریف امر حقیقی عمل کند که نیاز به یک حرکت زوجی یا گروهی با نیات مشترک دارد!

[3] .با اینکه قطع ارتباط با واقعیت را مهمترین خصیصه سایکوتیک می‌دانند ولی ارتباط آنها با واقعیت ظاهری و سطحی باقی می‎ماند، اگر ارتباط آنها با واقعیت بلکل قطع بود چیزی در مورد آنها و خودمان نمی‌دانستیم!

[4] . در ساختار نوروتیک، سوژه یک طرفه به قضاوت نمی‌رود یعنی علاوه بر رابطه شاکی و متشاکی، نفر سوم نیز لحاظ می‌شود!

[5] . واژه «اُدیپ» اشاره به شخصیت «ادیپ» در اسطوره‌شناسی یونانی دارد که پدرش «لایوس» را می‌کشد  و با مادرش «یوکاسته» ازدواج می‌کند. نمایشی به نام ادیپ شهریار نیز براساس این افسانه توسط سوفوکل در سال ۴۲۹ پیش از میلاد اجرا شده‌ است و  فروید در سال(1899-1900) برای اولین بار مثلث ادیپ را برای تبیین و تحلیل ساختار روان به کار گرفت.

 

[6] . فردینان دو سوسور (۱۸۵۷–۱۹83) زبانشناس سوئیسی، دو مفهوم دال (signifier) و مدلول(signified) را از هم تفکیک می‌کند و دال را اشارتی و مدلول را انتقال دهنده معنا می‌داند، مطالعات روانکاوی لکان نشان می‌دهد که دال اشارت به دال دیگر دارد و مدلول معنای مشخص را تداعی می‌کند که اولی سوژه را به دانش ناخودآگاه هدایت می‌کند.

 

[7] . فروید در مقاله ای که در سال ۱۹۲۲ برای چاپ در دائره المعارف نوشته مقاله ای با نام Psychoanalysis –  روانکاوی را بدین گونه معرفی کرده است:

روانکاوی نام (۱) یک روش تحقیق در فرایندهای روانی است که از راههای دیگر تقریباً غیر قابل دسترسی هستند، (۲) یک روش (مبتنی بر آن تحقیقات) برای درمان اختلالات نوروتیک [روان نژندی]، (۳) یک مجموعه از دانش روانشناختی که بر مبنای این خطوط به دست آمده و تدریجاً در حال تبدیل شدن به یک رشته علمی جدید است(نقل از کدیور، 1397)

 

منابع

 

-کدیور، میترا(1397). سخنرانی روانکاوی و دین، دانشگاه شهید بهشتی، نشر در سایت انجمن فرویدی.

 

Freud, S. (1900). The Interpretation of Dreams. Basic Books.

Freud, S. (1905). Three essays on the theory of sexuality. Standard Edition, 7.

Lacan, J. (1957–1958). Le Séminaire, Livre V, Les formations de L'inconscient, Texte Établi Par Jacques-Alain Miller. Paris: Seuil, 1998.

 

  • مهدی ربیعی