مهاجرت!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
تدوین مرز و بوم و هجرت از آن چه در ساحت بالینی و چه در حوزه عمومی مورد مجادله و منازعه است ولی مورد پرسش نیست؟!
جداسازی محقق از ابژه تحقیق همانند تفکیک فرد از جمع، مهجوریت را میجوید!
اتخاذ موضع بیماری، چه برای فرد و چه برای جمع، نتایج متروک در پی دارد!
نتیجه آن؛ یک فراخوانی عمومی برای کاستراسیون تاریخی که میتواند هذیانهای بسیار سازمانیافته را هم متلاشی سازد!
به همان اندازهای که تحول یک مرز و بوم با احتساب «ارتباط» فرد و جمع شکل میگیرد، هجرت از آن میتواند جماع مهجورین را تشکیل دهد!
مهاجران باوجود تخطی و تعدی مقطعی از سازه اولیه و حتی شباهت ظاهری با مرزوبوم مقصد، اساساً و نماداً با خلق و مخلوق خویش همزادند و با دال و دلیل در زمان بیشمار هم پیمان شدند!
واژگان کلیدی: مهاجرت، سازه، خلق، مخلوق، دال، تعدی، ارتباط، هذیان، کاستراسیون، مرز، موضع بیماری
مقدمه
تمایز چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ جمعی تحولی در جهت «شناسه شدن» است، همان هدف دیرین در جهت انسان شدن!
خط خوردن دیگری(در ابتدا مادر و در انتها پدر) حدود و صغور سوژه را برای چگونگی ظهور و بروز مشخص میکند!
همانطوری که شعار آرش در تعیین مرز ایران و توران، هنوز در ساختار کنونی زبان ایرانیان کار میکند؛
آرش خود را برهنه نشان داد و گفت: «اینک! بدن من عاری از هر گونه زخم یا بیماری است، اما بعد از این تیراندازی من نابود خواهم شد».
البته آغشته شدن به قواعد، چه درونی و چه بیرونی امری سخت و دشوار است که اکثراً واپس میخورد، به همین خاطر فردیت و امت حاضرند تکه تکه شوند ولی معادلات درونی یا برونی را کشف نکنند!
این رویداد در حوزه فردی و بالینی نیز مصداق دارد، بطوری که سوژه تداعی میکند ولی نمیخواهد ارتباط بین تداعیها را کشف کند، اگر به او باشد یا میخواهد همان سازه ظاهراً منسجم نوروتیکوار را حفظ کند و یا میخواهد سایکوتیکوار از هم پاشیده بماند!
همان اتفاقی که در جامعه کنونی نیز قابل مشاهده است دو طرف طیف که یکی انسجامی ظاهری را میستاید و طرف دیگر که آروزی تجزیه کشور دارد!
گرایش طرفین و فقدان تعقل نسبت به آنها، پرسش محقق و تحقیق حاضر است؟!
روش
ساختار زبان در سطوح مختلف، حدود تداعی و تحقیق را مشخص میکند!
محققان با توجه به ساختار خویش اجازه تحقیق مییابند و تخطی از آن باعث تناقضات درونی و برونی میشود که به تبع آن با اضطراب و مقاومتهای مختلف مانع پژوهشاند!
پس خواه و ناخواه ارتباط مابین آنالیست و آنالیزان اهمیت مییابد!
از این رو، ارتباط سوژه و ابژه در هر تحقیقی مطرح است و در این پژوهش نیز مهاجرت با توجه به هجران محقق بررسی میشود!
نتایج و نتیجهگیری
مهاجرت امری پیچیده و غیر ممکن است ولی در صورت رخ دادن عواقب مختلفی را در پی دارد!
سازه و ساختار بر اساس نسلها و سالها تجربه تکامل مییابد و گسست آن ناممکن است حتی اگر ظاهراً ساقط و از هم بپاشد!
همانطوری که شباهت ظاهری ملاک مرزبندی اساسی نیست!
برای مثال، افغانها از لحاظ زبانی با ایرانیها مشترک هستند ولی تجربیات هزاران ساله نشان میدهد که تلفیق آنها مشکلات بیشتر و پیچیدهتری ایجاد میکند، حتی مهاجرانی که به دلایل و اختلافات مختلف دینی با حاکمان وقت به ایران مهاجرت کردند، اساساً با طالبان اشتراکات بیشتری دارند تا با ایرانیها، این مثال در مورد کشورهای انگلیسی زبان هم مصداق دارد و زبان مشترک ملاک مرزبندی آنها نیست!
حتی با نگاه و توجیه مقطعی مانند نیروی کار و تخصص نیز مهاجرت در طولانی مدت مسائل و مشکلات مختلفی برای خود آنها و کشور مقصد در پی خواهد داشت!
چنین تفکر و استدلالی باعث شد تا بریتانیا از اتحادیه اروپا جدا شود، با اینکه در زمان مقطعی ضرر و زیان مالی و تجاری وافری برای هر دو طرف داشت ولی در درازمدت به نفع سازهها خواهد بود!
نگاه و ساختار بریتانیا همیشه طولانی مدت بوده و بخاطر همین نیز در اعصار مختلف در مسند قدرت و تسلط باقی مانده است!
اروپا با محافظهکاری بیشتر و غربالگری خاص و سختی مهاجر میپذیرد ولی همان هم در دراز مدت به شکلهای مختلف بحران زاست!
در حوزه فردی و بالینی نیز اکثر سمپتوم ها ناشی از جابهجایی و تخطی از سازه است، فردی که میخواهد سازه را خط بزند و یا فردی که نیاز به اصلاح سازه را در نظر نمیگیرد به اندازه کسی که کلاً سازهپذیر نیست، نیاز به سمپتوم دارد!
منابع
در مقالات قبلی به منابع دلالتی اشاره شده است و نیازی به تکرار آنها نیست ولی نیاز به اصلاح آنها یادآوری میشود که داخل متن به آنها اشاره شده است!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی ، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۳/۰۹/۱۹