تداعی آزاد

تشابه پرورت و سایکوتیک!

چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۹ ق.ظ

مهدی ربیعی[1]

 

چکیده

پرورت‌ها نمی‌خواهند ردپایی از خودشان بجا بماند و به همین دلیل هرز و هدر می‌روند و با ابعاد دیگر ارتباط نمی‌گیرند و بسان سایکوتیک‌ها که در پاره پاره بودن سرشار از استعداد هستند ولی چون انسجامی ما بین پاره‌ها نیست به دیگری انتقال نمی‌یابند و رسمیت پیدا نمی‌کنند و اگر قرار باشد چهره‌ای از خویش به نمایش درآید و رسمیت پیدا کند صوری و سطحی است و ابعاد مختلف را نمایندگی نمیکند!

این اش‌خاص نه تنها دیگری را پس می‌زنند بلکه ارتباط با خودشان نیز پس می‌خورد، آنها از ریاضیات می‌ترسند چرا که مدل سازی ابعاد و ارتباط ایجاد کردن مابین آنها دقیقاً امری است که نباید رخ دهد! البته نبوغ و ریاضیات در این افراد ممکن است دیده شود ولی تنها در یک بخش بسیار اختصاصی و جزیی است که حتی ممکن است علیه دیگر ابعاد شخصیت عمل کند و حالت پارانوئیدی داشته باشد!

از آنجایی که شکاف بین تکه‌ها آشکار است و حتی گاه با هم متناقض و متفاوت عمل می‌کند و بدون ارتباط با دیگر تکه‌ها هر کدام سویی می‌رود، پس نگاه و توجه دیگران را به خود جلب می‌کنند، نگاه دیگری بر روی آنها سنگینی دارد ولی آنها از خیرگی دیگری فراری هستند و چنین دفاعی حتی می‌تواند به شکل گزند و آسیب فرمول بندی شود!

پس فرمول‌بندی آنها در مقابل دیگری، ساده و قهری است!

واژگان کلیدی: روانکاوی، پرورت، سایکوتیک، نوروتیک، هذیان، ریاضیات، فرمول‌بندی، مدل سازی، زبانشناسی

 

 

مقدمه

هذیان، یک مدل‌سازی ساده و سرراست علیه دیگری است تا فرمول‌های پیچیده‌تر در مورد خود سوژه و دیگری مکنون بماند، در چنین حالتی است که چندپارگی در سایکوتیک و به نوع دیگر در پرورت ادامه‌دار می‌شود!

هر چند داخل ‌خرده‌ها ممکن است سازمان‌دهی درونی وجود داشته باشد ولی مابین تکه‌ها فقدان ارتباط آشکار است ولی در پرورت‌ها تکه منحرف منسجم و حاکم است، به بیان دیگر در پرورت هم عدم ارتباط وجود دارد ولی چون تکه حاکم سازمان یافته و منحرفانه عمل می‌کند تکه های دیگر از خود سوژه و دیگری کاملا پنهان است بخاطر همین گاه با نوروتیک اشتباه گرفته می‌شود و یا در آن دسته طبقه بندی می شود!

منحرف و سایکوتیک با امر و نهی درمان نمی‌شوند مگر اینکه مابین تکه‌های مذکور ارتباط ایجاد شود تا قاعده‌مند شوند، تنها در این حالت است که آنها اساساً با قانون سازمان‌دهی می‌شوند!

با اینکه این افراد با دیگری ارتباط نمی‌گیرند ولی نتیجه‌ی نبوغ، کنجکاوی، شور و هیجان و رفتارهای منحرفانه‌ آنها به جیب نوروتیک‌ها و دیگرانی می‌رود که قانون و اخلاق را به سبک و سیاق متفاوت‌تری دور می‌زنند، پس در نهایت اینجا هم نامی از آنها برده نمی‌شود، همانطوری که خودشان وفادار خویش نیستند تا رسمیت بیابند!

منحرف و سایکوتیک هر دو از ارتباط با دیگری بخصوص «دیگری» ناشناس اجتناب می‌کنند و نسبت به او پارانوئید می‌شوند، چرا که از شناخت و شناسه شدن خویش اجتناب می‌کنند، نگاه دیگری بخصوص زمانی که پیچیده به نظر آید باعث وحشت آنها می‌شود و دنیای بزرگتر و خطرناک‌تر را نوید می‌دهد که می‌تواند از هم پاشیدگی آنها را سازمان دهد!

پیچیدگی داخل یک پارت مد نظر نیست چرا که آنها بخصوص پرورت‌‌ها به راحتی می‌توانند با پارت‌ها بصورت جداگانه ارتباط بگیرند!

پیچیدگی از این لحاظ که «دیگری» فرم چند بعدی داشته باشد، بخاطر همین موضع روانکاو-ی برای پرورت‌ها و سایکوتیک‌ها سهمناک است!

 

روش

مدل‌سازی داده‌ها، اساسی‌ترین روش ممکن در هر تحقیقی است و بدون آن به واقع درمان و روانکاوی حادث نمی‎‌شود!

کمیت داده‌ها ملاک عمل نیست بلکه فهم معادله حاکم بر داده‌هاست که مابین آنالیست و آنالیزان «ارتباط» ایجاد می‌کند و منتج به نتیجه می‌شود که ملاک تحقیق حاضر است!

"اشتباه محاسباتی" است که سازمان دهی ظاهری مقاله ملاک قضاوت قرار گیرد تا ارتباط‌های اساسی مطرود بماند؛ همان دفاع معروف سایکوتیک‌ها!

روش‌شناسی تحقیق پارت جدا بافته مقاله نیست که هر بار بطور ثابت و اجباری تکرار شود بلکه فرم و محتوایی است که به سازه کلان متن نیز دلالت دارد!

در این مقاله با استفاده از روش «تداعی آزاد» ارتباط بین تکه‌ها(پارت‌ها) مدل‌سازی می‌شود!

 

 

نتیجه و نتیجه‌گیری

اگر به پرورت‌ها و در مواردی در سایکوتیک‌ها «چیزی» از جنس دیگری نشان داده شود یا نمی‌خواهند به آن آغشته شوند و یا می‌گویند قبلاً آن را می‌دانستند و امر تازه‌ای نیست، دروغ هم نمی‌گویند و آن را تجربه کردند ولی با یک تکه، تکه‌های دیگر از آن بی‌اطلاع بودند و اگر به آنها نشان داده نمی‌شد هیچگاه با آن ارتباط نمی‌گرفتند!

پس اگر همین حالا برای شما هم چنین اتفاقی افتاد، رویداد را بر«دانستن» خویش نسبت ندهید بلکه ناشی از «ارتباط» با دیگری است، بین آن دو فرقی اساسی وجود دارد ولی معمولاً در این حالت از طرف مخاطب، نفی می‌شود!

وقتی که خواب‌بین، خواب‌ها و کابوس‌هایی می‌بیند که در فضای باز رفتارهای منحرفانه دارد که همه در حال تماشای او هستند و حصاری برای آنها نیست، در واقع اشارت بر این دارد که سوژه در ارتباط با ژوئی‌سانس خویش قاعده‌مند نیست و در طرد دیگری است، به بیان ساده‌تر حاضر نیست در زندگی با دیگری شریک شود!

مثل زمانی که آدمی ساعت‌ها در نشخوار فکری و فلسفیدن به سختی خسته می‌شود و بر این خیال است که در تعقل بود ولی هیچ مدلی در ارتباط با دیگری استخراج نمی‌شود!

در مقابل، کودکی که تنهایی خویش، مادر و پدر را در یک نقاشی بطوری ترسیم می‌کند که در نهایت به دست و فهم والد می‌رسد!

در سطح کلان سیاسی نیز بعضی کشورها با کشورهای دیگر به واقع ارتباط می‌گیرند و حضوری وجودی دارند!

در مقابل، کشورهای هستند که ظاهراً با دیگر کشورها ارتباط‌های زیادی دارند ولی در واقع تمام تلاش آنها بر آن است که به منافع شخصی(ژوئی‌سانس) آنها هیچ آسیب و خللی وارد نشود و اگر اینچنین شود، سریعاً جبران می‌کنند!

در نهایت ضرر و زیان چه برای شخص و چه برای یک ملت، نشان از تراش خوردن لیبدوی آزاد است و برای خروج از خودشیفتگی فردی و جمعی ضروری است ولی ارتباط با پرورتی که حتی نمی‌خواهد هیچی ردی از خود به جای بگذارد حتی برای پارت پرورت‌وار سوژه نیز نتایج ثبتی و رسمی در پی نخواهد داشت!

 

 

منابع

کل متن مبتنی بر روش‌شناسی روانکاوی یعنی تداعی-آزاد توسط محقق مقاله به کتابت درآمده است ولی همانطور که قبلاً ذکر کردم محقق بر اساس دلالت‌های روانکاوان و زبانشناسان.... و تجربیات بالینی خویش متن را تداعی و مدل‌سازی کرده است.

 

 

 

 

 

[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه

  • مهدی ربیعی