نظر واقعی من چیست؟!
مهدی ربیعی[1]
زن ندا-دهنده مرا مذهبی میبیند تا مبادا مذهبی خطاب شود!
زن بحری با این استدلال که میترسد از دست بدهد، از جدی شدن فراری است، در حالی که جدیت اوست که باعث اکتساب میشود!
آن دیگری که کاملاً شهری است مابین همکاران طوطیوار نظری را تکرار میکند که فرسنگها با نظر خویش فاصله دارد!
میبینید چگونه برای پرسش اولیه که مربوط به خویش است به دیگری متوسل میشوم!
در دل جنگ هم باشیم به دنبال نظر غالب میگردیم، حتی اگر ناانسانیترین آنها قالب باشد!
براستی چرا توقف و تعمق در نظر خویش به این مقدار گران و دشوار است؟!
خائنی که غرق در عذاب وجدان است، برای فرار به ژست اخلاقی پناه میبرد! برای او راحتتر است تا خود را سرزنش کند تا مبادا از ترسهای خویش پرده بردارد!
آخر بیپروایی است که نظر واقعی خویش را بدهد که چقدر ناراحت است که لذت خیانت را از کف داده است، پس بهترین دفاع، حربهی اخلاقی است تا بگوید از رسوایی میترسم!
هنوز نظر من به همین اندازه تیکه پاره و وابسته به تمثیل است تا شما را در فهم خویش گیج سازد یا شاید هم از شما یک محقق بسازد!
شاید هم عاملی باشد تا آن دختر شیرازی به گذشته خویش باز گردد تا از میان اسباب و اثاثیه پسزده، عکس قدیمی پدر مرده خویش را بیرون بکشد!
- ۰۴/۰۴/۱۸