ملی-گرایی!
مهدی ربیعی[1]
به لحاظ زبان-شناسی، واژه ملت و وطن همانند کلمه خدا فارغ از اینکه به آن ایمان داری یا نه و یا نسبت به آن بیتفاوت یا دشمنی، در باطن قضیه فرقی ندارد! در هر صورت، برخورد با آن راهانداز سلسلهدالهاست که دیر یا زود باید ارتباطی مستقیم با آن گرفت تا مشخص سازد دقیقاً کجای آن مکان و زمان قرار میگیری!
مینای زمان هم باشی انکار آن در صورت قضیه، رسه آدمی را میکشد!
پس نمیپرسم شما چقدر به آن اعتقاد داری، بلکه میپرسم این کلمه با تو چیکار میکنه؟!
اگر کاری با تو نداشت پس میگویم خدا با تو کاری ندارد، که چنین امری حتی در دورترین مناطق زمین که کلمه خدا هرگز به گوش آنها نرسیده نیز ممکن نیست!
حتی اگر عاشق «تاریخ» نباشی او به سراغ تو میآید تا مشخص سازد چگونه ارتباطی با او داری، پس سرزندگی تو نه به تاریخ بلکه به ارتباط تو با او بستگی دارد!
درست مانند ارتباط زن با مرد؛ در دنیای دیروز و امروز تمام تمرکز دو جنس بر این است که آیا به حق و حقوق یکدیگر واقف هستند یا نه؟! زمانی که بین دو جنس ارتباطی نباشد اعتقاد به آنها تنها یک بازی خطرناک و انحرافی است!
چه در مورد کلمه خدا و وطن و چه در مورد ارتباط بین دو جنس، مسله هم زوجی است و هم شخصی!
اگر دو جنس درون یک شخص با یکدیگر به کلام درنیاید قابلیت تعمیم به زوج بیرون را ندارد و بالعکس!
به خاطر همین است که تز و نظریه دادن بسیار سهلتر از تداعی کردن است، همانطوری که محقق بودن مقدم بر انتخاب نهایی است و نمیتوان از آن پیشی گرفت!
فرق من با آن زن روانکاو نیز دقیقاً در همین نقطه است.
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی ، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۴/۰۴/۳۰