درسگفتار آسیب-شناسی-روانی: جلسه دهم
پرسش: رابطه نارسیسیست و سایکوتیک چیست؟
تداعی: در رابطه مادر و کودک، مادر میخواهد انعکاس دهنده بچه باشد و بچه فقط خودش را در آینه مادر میبیند. هر چقدر دنیای کودک محدود به انعکاسهای خودش از آینه باشد، قاعدتاً در همان دنیا میماند؛ یعنی عاشق خودش و تصویر خودش میماند. به این دلیل میگوییم وسعت آدمی خیلی فراتر از یک تصویر است و زمانی که در تصویر میماند، یعنی عاشق آن تصویر باقی مانده است!
نقد نیچه به فلسفه سقراط تا مسیحیت، دقیقاً به درماندگی در همین تصویر اشاره دارد! خودشیفتگیای که در سوفسطائیان دیده نمیشود!
این امر در عصر حاضر هم با قدرت کار میکند گرچه ظاهراً وفادار به آن نباشند! به قول لکان «پدر واقعی پدر مرده است».
به همین دلیل فرآیند درمان نارسیسیست، پروسه خاصی دارد؛ اینها مراجعه میکنند که از درمانگر تشویق، تقویت و تأیید دریافت کنند، چیزهایی که دوست دارند و خودشان میخواهند به آنها انعکاس داده شود را بشنوند! به بیانی دیگر آنها به وسعت یافتن خود، مقاوم هستند هر چند در ظاهر بلندپرواز باشند! همان وحشتی که باعث شد ظاهراً به نام پدر (از سقراط تا مسیحیت) وفادار باشند!
نارسیسیستها، ممکن است هرگز احساسات خودشان را به زبان نیاورند و قبول نکنند که نارسیسیست هستند، به زبان نیاوردنشان هم به این دلیل است که میخواهند انگ بیماری نگیرند و کمال کامل باشند!
میل وافری در ما وجود دارد برای اینکه گسستی در زیباانگاری رخ ندهد، درحالیکه خواه ناخواه باید بپذیریم هر چقدر هم زیبا باشیم، این زیبایی دچار گسست میشود و روزی باید چروک را در صورت خودمان ببینیم. همین نکته در مورد ایده، فکر و مذهب هم مصداق دارد. اگر بهترین مذهب را هم داشته باشیم، جایی شکافها نمایان میشوند زیرا همه آنچه در گذشته رخ داده، بخشی از امروز را نمیتواند روایت کند و در آنجا است که گسست شکل میگیرد!
آنچه که در ظاهر لکه ننگ ما است، در زندگی راهگشای ما میشود؛ یک تروما سوژه را به کیفیت متفاوت جابهجا میکند!
وقتی فردی که دچار اختلالی شده میگوید کسی نمیتواند به من کمک کند، معلوم است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد ولی تاکنون کسی پیدا نشده که حرف او را بفهمد. از طرفی نشان میدهد که خود این شخص هم هنوز با آن موضوعی که تصور میکند دیگران نمیفهمند، ارتباط نگرفته است.
پرسش: درمان اختلال مرزی چگونه است؟
تداعی: مرزیها، از لحاظ خلقی و عاطفی، ایدهها، تصویرها، نمادها، شناختها و ... ثبات ندارند به طوری که در ساختار روانی اینها، نه پدر و نه مادر تکیهدادنی نیستند! هر چند اگر نمادین شود، امتیازی برای آنها است!
درمانگر برای درمان از پدر شروع میکند و به مادر میرسد زیرا ابتدا باید قوانین را خیلی صریح و مشخص بیان کند. از آنجا که خودزنی و خودکشی در میان مرزیها زیاد دیده میشود، اولین چیزی که به آنها گفته میشود این است که هر عملی که مشخصاً موجب آسیب زدن به خود یا دیگران باشد، باعث قطع درمان میشود اما میتواند در مورد تکانههایش حرف بزند.
دومین مطلبی که بیان میشود این است که اگر جلسهای را شرکت نکند، هزینه آن را باید بپردازد و متعاقباً اگر تکرار شود، در مورد آن تصمیم میگیرند. از طرفی درمانگر باید بتواند در جایگاه مادر پای همه صحبتهای او اعم از پرخاشگری، فحاشی و ... بشیند. اگر این کارها انجام شود، حتی اگر درمان قطع شود، فایدهای که برای فرد دارد این است که درمانگر استارت درمان را زده است و این باعث میشود که فرد باز هم دنبال درمان برود و مدت زمان بیشتری در پروسه درمان باقی بماند. درمان فرد مرزی در چند مرحله صورت میگیرد، به همین دلیل اگر درمان اول درست عمل کند، حتی اگر قطع شود هم فرد را آماده مرحله بعدی درمان با درمانگر دیگر میکند! زیرا «فقدان» کسی را احساس میکند که درد او را فهمیده است و همین فرد را آماده مرحله متفاوت بعدی میکند!
- ۰۱/۱۰/۲۴