متمدنترینها!
مهدی ربیعی[1]
چکیده
آدمی بخصوص متمدنترین آنها ظاهراً از مرگ وحشت دارند و در چارچوپ سازمانهای جهانی در جهت درمان آن هستند و میخواهند از جنگ یا هر عاملی که باعث مرگ و میر میشود، جلوگیری کنند، بماند که نتیجه عکس حاصل آن است!
آنها نسبت به یک درمان واقعی، مقاومترین هستند و در عجبم که چگونه و چرا میگویند این دسته مناسبترین افراد برای روانکاوی هستند؟!
سمپتوم مشترک این دسته از متمدنها را، واضحاً میتوان در مبتلایان به حملات پانیک (Panic attack) دید؛ نهایت وحشت از مرگ!
کلید واژهها: مرگ، وحشت از مرگ، متمدنها، مقاومت، درمان، روانکاوی، پانیک، جنگ
احساس خطر مبتلایان به پانیک در ارتباط با متریال واپسزده است که در یک قدمی فهم آن هستند ولی عمیقاً از مواجه با آن اجتناب میکنند، آنها میدانند که اگر با آن متریال مواجه شوند، زندگی کنونی آنها کنفیکون خواهد شد!
برخلاف تمنای ظاهری، آنها نسبت به یک درمان واقعی، مقاومت عجیب و غریبی دارند که بی ارتباط با دال یا نام «پدر» نیست!
موضوعی که نقل و نبات محافل ظاهراً علمی است و عوالم آویزان آن میروند!
پرسش مهم و مرتبط این است که غیر از اشارت کلامی آیا میتوان اشارت واقعی و عینی برای نام پدر، مُنجق کرد؟! به بیان دیگر آیا نمونه برونی دارد؟! یا دلخوشکنکی است برای فلکزدهها؟!
گویی متخصصان حوزه روان هنوز نمیخواهند از این توهم مشترک با عوام که «نام پدر نمونه خارجی دارد» دست بردارند!
آنها نمیخواهند بدانند که اگر امری عینیت و حدود و ثغور بگیرد، دیگر دلالت کلامی نمیگیرد!
و از این بدتر، امیدواری واهی است که به ریسمان آن چنگ میزنند، مبنی بر اینکه روانکاوی قابلیت آفرینش چنین نامی را دارد!
حال آنکه به واقع روانکاوی در گسلش چنین ریسمانی عمل میکند!
[1] . هیات علمی گروه روان-شناسی-بالینی، محقق بالینی در حوزه روانکاوی، زبانشناسی و فلسفه
- ۰۲/۰۸/۰۷